By Debra Myerson
نوشته: دبرا مایرسون
ترجمه: دکتر حمیدرضا فرتوک زاده
بسياري از مديران آرزو دارند كه در سازمان خود با پيشفرضها، اقدامات و ارزشهايي به مقابله برخيزند كه احساس ميكنند، ضد بهرهوري يا نادرست هستند. اما آنها بر سر دو راهي قرار ميگيرند. اگر صدايشان را بلند كنند، سبب آزردگي خاطر ديگران ميشود و اگر آرام بمانند خود دچار رنجش خاطر ميشوند. بنابراين، آيا راهي وجود دارد كه كشتي طوفانزده را به سلامت به ساحل رساند،
پروفسور دبرا مايرسون كه 15 سال است در اين مورد تحقيق ميكند، صدها تن از افراد حرفهاي را كه با اين مسئله دست به گريبان بوده و براي حل آن به كارهاي پشت پرده و شيوههاي زيركانهاي از رهبري متوسل شدهاند، مورد بررسي و مطالعه قرار داده است. مايرسون، آنها را «بنيادگرايان ميانهرو» چرا كه به شيوهاي نرم و ملايم، تاثيراتي عميق در سازمان بر جاي ميگذارند.
دبرا مايرسون، چهار رويكرد گام به گام را معرفي ميكند كه مديران ميتوانند با استفاده از آنها، تحولات پايدار فرهنگي را به آرامي پياده كنند. زيركانهترين آنها، «ابراز وجود بنيانشكن» در پوشش ظاهري، دكور محل كار و يا رفتار است كه ميتواند با جلب توجه و جذب تدريجي افراد، فضاي ضد بهرهوري را آرامآرام متحول سازد. رويكرد دوم، جدال كلامي است كه هر كس ميتواند از طريق آن جهت نيروها را تغيير دهد، به طوري كه منجر به بهبود شرايط شود. رويكرد سوم، به فرصتطلبي گاهبهگاه بر ميگردد كه فرصتهاي كوتاهمدت و بلندمدت براي تحول را شناسايي، ايجاد و تثبيت ميكنند. از طريق رويكرد چهارم يعني ايجاد اتحادهاي استراتژيك، افراد ميتوانند با هم متحد شوند تا تحول را با قوت بيشتري به پيش برند. از طريق تنظيم اين رويكردها با زمان و شرايط سازمان، بنيادگرايان ميانهرو به تلاش زيركانه، اما اثربخشي، براي دگرگوني وضع موجود ميپردازند.
در اين شيوه، آنها نوعي از رهبري را اعمال ميكنند كه در مقايسه با گونههاي سنتي، معتدلتر و نامشهودتر است، اما اثربخشي آن بيشتر است. مديراني كه خواهان ايجاد تحولات فرهنگي در سازمان هستند (يا ميخواهند كسبوكارهاي سنتي را در مسيري تازه هدايت كنند) بايد به دنبال اين بنيادگرايان ميانهرو باشند، چرا كه آنها خبرگان دگرگوني اساسي سازمان به شمار ميروند.