نوشته: دیوید ادلمن و مارک آبراهام
ترجمه: دکتر محمدرضا ادیبپور
شرکتهای فعال در تمام صنایع، شخصیسازی را در راس راهبردهای سازمانی خود قرار میدهند. بهعنوانمثال، شرکت خردهفروشی هومدپو، شرکت خدمات مالی جی.پیمورگانچیس، استارباکس و نایکی بهطور علنی اعلام کردهاند که تجربیات شخصیسازیشده و یکپارچه مجاری جامع، هسته اصلی راهبرد شرکتی آنها را تشکیل میدهند. اکنون در نقطهای قرار داریم که مزیت رقابتی مبتنی بر توانایی ثبت، تجزیهوتحلیل و بهرهگیری از دادههای شخصیشده مشتری در مقیاس لازم و نحوه استفاده شرکت از هوشمصنوعی برای درک، شکلدهی، سفارشیسازی و بهینهسازی سفر مشتری خواهد بود. برندگان آشکار، شرکتهای بزرگ در حوزه فناوری بودهاند که این توانمندیها را در مدلهای کسبوکار خود نهادینه کردهاند. بااینحال، شاهد شناسههای چالشگر از قبیل سوییتگرین در حوزه رستورانداری و استیچفیکس در حوزه پوشاک بودهایم که تجربیات تحولآفرین مشتری را بر اساس دادههای شخص اول طراحی کردهاند.
نویسندگان مقاله این موضوع را کاوش میکنند که چگونه شرکتهای پیشرو[1] و پیشرفته بهمنظور جمعآوری تجربیات باکیفیت مشتری، موتورهای تجربه هوشمند[2] را فراخوانی میکنند. اگرچه طراحی و ساخت یک موتور تجربه هوشمند میتواند زمانبر، پرهزینه و از نظر فناوری پیچیده باشد، نتایج به شرکتها اجازه میدهد شخصیسازی را در مقیاسی ارائه کنند که تنها یک دهه پیش رویا مینمود.
[1] cutting-edge companies
[2] Intelligent experience engines