By Gary Pisano
نوشته: گری پیزانو
ترجمه: مهندس فضل اله امینی
در سال 1976 جیننتك، نخستین شركت در رشته بیوتكنولوژی، تاسیس شد. موسسان آن سرمایهگذاری جوان و مخاطرهجو و یك استاد دانشگاه بودند. هدف شركت، بهرهبرداری از فناوری مهندسی دی.ان.اِی بود. حالا، سی سال پس از تاسیس آن شركت و پس از سیصدمیلیارد دلار سرمایهگذاری، هنوز بیش از چند شركت بیوتك نتوانستهاند همسنگ جیننتك به موفقیت برسند و سود كنند. هنوز هیچ بهمنی از داوریهای جدید به بازار سرازیر نشده است و هنوز باید در انتظار نشست تا جهش در بهرهوری پژوهشوابداع در این زمینه كه مدتها است چشمبهراه آنیم، تحقق یابد.
این عملكرد نومیدكننده سوالی را پیش میآورد: آیا سازمانهایی كه تحرك آنها برآمده از نیاز به سود و خشنودساختن سهامداران است میتوانند به پژوهش علمی بهمثابه فعالیتی اساسی مشغول شوند؟ به این پرسش در حالی بیاعتنایی شده كه بحثهای داغ درباره این موضوع در میان بوده كه غلبه و تسلط عالم كسبوكار بر علوم پایه (كه پیشتر تیول نهادهای پژوهشی دانشگاهها و سازمانهای غیرانتفاعی بوده) باعث كندشدن پیشرفتهای علمی و كاهش اكتشافها شده است.
نویسنده میگوید، بیوتك نتوانسته به توقعات جامهعمل بپوشاند، زیرا ساختار آن كه در دیگر بخشهای فناوری پیشرفته خوب كار كرده، از عهده حل و رفع چالشهای بنیادی رودرروی پژوهشوابداع در حوزه داروسازی برنمیآید. اما این چالشها چیست؟ نویسنده در پاسخ میگوید: تردید دایم و ریشهدار و بالابودن مخاطرات ناشی از كمبود اطلاعات درباره بیولوژی انسان، نیاز به انواع رشتههای علمی لازم در كشف دارو و ضرورت همكاری یكپارچه و تنگاتنگ آنها و موانعی كه در برابر یادگیری وجود دارد، بهاضافه آگاهی ناقص و مشخصبودن وضع حق مالكیت آثار فكری. اینها میتوانند آهنگ پیشرفتهای افزایش علمی را كند كنند. به نظر نویسنده، ساختار مناسبتتر، ساختاری است پذیرای افزایش حجم ادغامهای عمودی، پذیرای كمترشدن شمار همكاریها، اما نزدیكتر و طولانیترشدن آنها، تاكید دانشگاهها بر همكاری در كشفیات علمی به جای توجه محض به ثبت كشفیات علمی به نام خودشان، چندوجهیكردن پژوهشهای دانشگاهی و افزودن بر منابع مالی لازم برای پژوهشهای تبدیلی و توضیحی كه رابط علوم پایه و كاربردی است. با این بهسازیها میتوان با علم چون كسبوكار رفتار كرد