By Leslie John/ Tami Kim/ Kate Barasz
نوشته: لزلی جان و تِیمی کیم و کِیت باراز
ترجمه: مرضیه زرقی
دادههای جمعشده بر وب، قابلیتهای بازاریابان را بهنحو چشمگیری افزایش داده است. با وجود کاربرانی که پیوسته اطلاعات شخصی تفصیلی خود را بهصورت برخط با دیگران بهاشتراک میگذارند و نیز به لطف کوکیهای اینترنت که هر کلیکی را رهگیری میکنند، شرکتهای امروزی میتوانند بینش دقیق و بینظیری را درباره تکتک مصرفکنندگان بهدست آورده و آنها را هدف تبلیغات هوشمندانه خود قرار دهند. اما اگر استفاده از این روشها، حالت افراطی بهخود گیرد، واکنش شدید کاربران را بهدنبال خواهد داشت. بازاریابهای امروزی باید بهخوبی حد و مرز خود را درک کنند و دقیقا بدانند تا کجا میتوانند پیش بروند.
خبر خوب اینکه روانشناسان، عمده مسائلی را که سبب نگرانی افراد در حوزه حریم خصوصی غیربرخط میشوند، شناسایی کردهاند. این هنجارها (و تحقیقات نویسنده مقاله) بهروشنی نشان میدهند که شرکتها از دو روش تبلیغات هدفمند (که معمولا خوشایند مصرفکنندگان نیستند) استفاده میکنند: نخست، استفاده از اطلاعات سوم شخص (یعنی اطلاعاتی که از فعالیت یک کاربر در سایتی دیگر و نه در سایتی که آگهی ظاهر شده، بهدست میآید) که درست شبیه این است که اطلاعات مربوط به یک فرد خاص را از زبان کسی که دارد پشت سر او حرف میزند دریافت کنیم و دوم، استنتاج اطلاعات از فعالیتهای افراد در فضای مجازی، برای مثال، بهوسیله تجزیهوتحلیل فعالیتهای یک خانم در سایتهای مختلف، متوجه شویم که او باردار است (در حالی که ممکن است خود او هنوز این موضوع را به کسی نگفته باشد!)
اگر بازاریابها از بهکارگیری این روشهای ناخوشایند اجتناب ورزند و فقط روی استفاده از دادههای مجاز تمرکز کنند، بیتردید اینکار سبب افزایش شفافیت عملکرد آنها و در نتیجه جلب اعتماد مصرفکنندگان میشود. در این صورت، تبلیغات آنها بسیار بیشتر از سوی مصرفکنندگان پذیرفته شده و کسبوکارشان رونق خواهد یافت.