By Erin Anderson/ Vincent Onyemah
نوشته: ارين اندرسون و وينسنت اونيمنت
ترجمه: دكتر مريم شريفيان ثاني
اگر كاركنان فروش شما مطمئن نیستند چه كسی رییس آنهاست (مدیر بخش، مدیر منطقه یا مشتری) میتواند نشانهای باشد كه كنترلكنندههای نیروی فروش شركت شما در جهت مقاصد متناقض عمل میكنند و كاركرد فروش شما با مشكل روبهروست.
كنترلكنندههای نیروی فروش، سیاستها و اقداماتی هستند كه بر اساس آنها، كاركنان فروش خود را آموزش میدهید، سرپرستی میكنید، برمیانگیزید و ارزشیابی میكنید. این موارد انواع پرداختهایی را شامل میشوند كه به كاركنانتان پیشنهاد میدهید و معیارهایی كه مدیران فروش شما برای ارزشیابی نمایندگان فروش بهكار میگیرند. این كنترلكنندهها به كاركنان فروش امكان میدهند متوجه شوند به هنگام بروز تضاد گریزناپذیر بین آنچه میخواهند انجام دهند (صرف مقدار زیادی زمان و پول برای انجام یك فروش) و آنچه در واقع از عهده انجامش برمیآیند (بهكارگیری منابع محدود و موفقیت در انجام فروش)، ترجیح شركت در ایجاد توازن بین این دو حالت كدام است.
وقتی كنترلهای نیروی فروش همسو نیستند (برای مثال، وقتی سیستم، نمایندگان فروش را به كارآفرینی تشویق میكند، اما همزمان هم از آنها میخواهد گزارشهای تفصیلی از مراجعات به مشتریان تهیه كنند و مرتب با روسای خود در تماس باشند) افراد دلسرد و غیرمولد میشوند و سرانجام شركت را ترك میكنند.
پژوهش نویسندگان مقاله، خاطرنشان میسازد تفاوتهای معناداری بین سیستمهای كنترل شركتهایی كه كاركنان فروش را به مقدمشمردن مشتریان (سیستمهای كنترل نتیجه) تشویق میكنند و سیستمهایی كه مشوق نمایندگان فروش به مقدمشمردن مدیران خود هستند (سیستمهای كنترل رفتار) وجود دارد. در این مقاله، آنها ویژگیهای سیستمهای كنترل نتیجه و كنترل رفتار را برمیشمارند، پیآمدهای بالقوه ناشی از تضاد بین این سیستمها را توصیف میكنند و چگونگی تشخیص سیستم كنترل مناسب در هر شركتی را توضیح میدهند. در بیشتر موارد، انتخاب درست، سیستمی همخوان خواهد بود كه در جایی وسط طیف كنترل نتیجه نهایی- كنترل رفتار قرار میگیرد.