By Hamdy Ulukaya
نوشته: حمدی اولکایا
ترجمه: پوریا بهزادپور
بنیانگذار چوبانی، درباره چگونگی رشد یک شرکت تازهتاسیس، بدون کمک گرفتن از سرمایهگذاران برونسازمانی میگوید.
من همیشه عاشق ماست پرچرب بودم. مادرم در ترکیه آن را از شیر تازه مزرعه خانوادگی تهیه میکرد. وقتی در سال 1944 به آمریکا آمدم، متوجه شدم ماستهای آمریکایی خیلی شیرین و آبکی، ولی بیمزه هستند. معمولاً خودم در خانه ماست مورد نیاز خود را تهیه میکردم. بنابراین وقتی در سال 2005 ایمیل تبلیغاتی درباره فروش یک کارخانه ماستبندی مجهز دریافت کردم، کنجکاویم برانگیخته شد. کارخانه حدود 65 مایلی غرب شرکت پنیر فتای یوفراتس بود. در سال 2005 یوفراتس کمتر از چهل کارمند و فروشی نزدیک به دومیلیون دلار در سال داشت که به زحمت پاسخگوی هزینهها بود.
شرکت کرافت، صاحب کارخانه بود و تصمیم داشت صنعت ماست را رها سازد. تبلیغی که به دست من رسیده بود، چند عکس از کارخانهای بههمریخته را نشان میداد که در سال 1992 ساخته شده بود. تنها از روی علاقه با کارگزار فروش تماس گرفتم و برای فردای آن روز بازدیدی را از کارخانه هماهنگ کردم.
کارخانه حال و هوای مردهای داشت: چیزی مانند گورستان و در شهر کوچکی واقع شده بود. 55 کارگر در حال آمادهسازی برای تعطیلکردن آن بودند. بهترین نکته این بود که قیمت تمام کارخانه کمتر از یکمیلیون دلار بود، که تجهیزات زیاد، ولی قدیمی را شامل میشد. قیمت خرید برخی از تجهیزات موجود در کارخانه بهتنهایی بیش از این مبلغ بود.