By Darrell k. Rigby/ Vijay Wishawanath
نوشته: دارل ريگبی و ويجِی ويشوانات
ترجمه: علی عياری
استانداردسازی همواره یک استراتژی قوی در بازارهای مصرفی بوده، ولی امروزه به مرحله بازده نزولی رسیده است. تنوع، تنها راه رخنه در سد استانداردسازی نیست. بسیاری از فعالان اجتماعی در مقابل تاسیس فروشگاهها در مناطق جذاب باقیمانده مقاومت میکنند. از کالیفرنیا تا فلوریدا و نیوجرسی قوانینی تصویب میشوند که حتی نوع معماری فروشگاههای جدید را دیکته میکنند. ولی از سوی دیگر بهنظر میرسد افزایش ساخت فروشگاهها یک استراتژی برای بسیاری از شرکتهاست.
مسلم است هیچ شرکتی نمیتواند همه عناصر كسبوكار خود را در همه مناطق بومی کند. استراتژیستها روش گروهبندی خوشهای را ابداع کردهاند تا بدین طریق روی تعداد کمتری از متغیرها تمرکز کنند. این متغیرها معمولاً محرک خرید مصرفکنندگان هستند. بومیسازی خوشهای، در سال 1995 از فروشگاههای خواربارفروشی آغاز شد و کمکم به انواع فروشگاهها، خردهفروشان و رستورانها سرایت کرد. گروهبندی خوشهای شامل دستههایی است که اعضای داخل آنها باهم شباهت و با سایر گروهها تفاوت دارند.
با متمرکزکردن فعالیتهایی نظیر طراحی فروشگاه، دستهبندی محصولات و مدیریت تامین و عرضه در ستاد مرکزی، میتوان وقت کارکنان محلی را به حل چالشهای محلی، آزمودن راهکارهای جدید و ایجاد ارتباطات محلی قوی تخصیص داد. در نهایت، شرکتهایی که محصولات مصرفی تولید میکنند به سوی بومیسازی حرکت خواهند کرد. ما به سمت دنیایی میرویم که در آن استراتژیهای شرکتهای موفق به میزان تنوع جوامع، متنوع است.