گروه محصولات

عنوان مقاله: اندیشه های نو: بهره وری قاتل نهاد کسب و کار آمریکا

گزيده مديريت 75

By Henry Mintzberg

نوشته: هنری مینتزبرگ

ترجمه: نادر صابری وند

من برای آینده تجارت آمریکا نگرانم: نه به‌خاطر كسری تراز تجاری یا بودجه، بلکه به‌خاطر بهره‌وری شرکت‌های آن. آوازه پرهیاهوی بهره‌وری آمریکایی ممکن است شهرت افسانه‌ای كلیت كسب‌وكار و خیلی از شرکت‌های قدرتمند آمریکا را ویران سازد.

 بسیاری از منافع ادعایی بهره‌وری در سال‌های اخیر به زیان‌های بهره‌وری تبدیل شده‌اند. برای درک این مطلب، تصور کنید چه اتفاقی می‌افتد، اگر همه را اخراج كنید و فروش را تنها از موجودی انبار تامین کنید: كار تعطیل می‌شود، اما برونداد هم‌چنان جاری است. در این صورت بهره‌وری بسیار بالاست و سود زیادی نصیبتان می‌شود. البته تا زمانی که موجودی انبار را تمام كنید.
 به‌نظر من، خیلی از شرکت‌های آمریکایی در حال اتمام موجودی انبار هستند. آن‌ها سلامت آینده خود را با نتایج کوتاه‌مدت معامله می‌كنند. البته هیچ مدیرعاملی ‌کسی را بیرون نمی‌کند. اما به‌بركت سرسپردگی محض شركت‌ها به ارزشسهام‌داران كه همانا افزایش قیمت سهام با سریع‌ترین شکل ممکن است، مدیران‌عامل همه راه‌های پول‌كردن دارایی‌های نامشهود را می‌یابند، كاری كه حسابداران و اقتصادانان در اندازه‌گیری آن مشكل دارند.
 یک راه ساده این كار، تخریب نام‌تجاری است. تعطیل‌كردن تحقیق‌وتوسعه هم یک راه دیگر است. از این رو، مدیریت بازی‌كردن با اعداد و ارقام می‌شود: مدیرعامل نتایج مطلوب را تعیین می‌کندو دیگران به‌دنبال تحقق آن می‌دوند. اهمیتی هم ندارد عواقب كار چه باشد.
 البته معروف‌ترین این راه‌ها (و شبیه‌ترین به فروش از موجودی انبار) «كوچك‌سازی» است كه لفظ مودبانه اخراج دائم کارگران و مدیران میانی برای كاستن از هزینه‌هاست. در مواقع کاهش ارزش سهام، حتی اگر شرکت سودآور هم بماند، اخراج‌ها هم‌چنان ادامه می‌یابد: این یعنی انداختن استخوان جلوی سگ‌های گرسنه جامعه مالی.
 چه‌طور این همه آدم ناگهان بی‌خاصیت می‌شوند؟ آیا شركت‌های آمریکایی این‌قدر متورم شده‌اند؟ یا رهبران مسئولیت‌نشناسی كه توان ارزش‌آفرینی واقعی را ندارند، بی‌كفایتی‌های‌ خود را سر کارگران و مدیرانی كه اخراج می‌شوند و بدتر از آن، سر بازماندگان خراب می‌كنند؟ با درنظرگرفتن واخوردگی این کارکنان، پاسخ واضح و مشهود است.
 قطع‌یقین استثناهایی هم وجود دارند: شركت‌هایی که به‌طور منطقی برای آینده مدیریت می‌شوند. برای مثال، به‌نظر می‌رســد کاست‌کو به کارکنان خود احترام می‌گذارد و پرداخت منصفانه‌ای به آن‌ها دارد. اما بحث‌های بسیاری که با افراد در سطوح مختلف شركت‌ها داشته‌ام نشان می‌دهند، در هر صورت، فلسفه «ارزش سهام‌دار» سیطره خود را بر شرکت‌های سهامی عام آمریکایی گسترش می‌دهد. داستان‌هایی هم كه از اروپا شنیده می‌شوند، موید این است كه این مشکل به آن‌جا هم سرایت كرده است. دایملركرایسلر را در نظر گیرید كه با عرضه خودروهای «نقلی»، نام‌ افسانه‌ای مرسدس را تضعیف كرده است. یا بی.پی كه اعتبار جهانی خود در توجه به محیط‌زیست را (که با تبلیغات زیاد كسب كرده بود) با کاهش هزینه‌هایی تخریب کرد كه منجر به فجایعی در تگزاس (پانزده کشته در آتش‌سوزی پالایشگاه در سال 2005) و آلاسکا (نشت لوله در سال 2006 ) شد...
انصراف از نظر