ترجمه: غلامحسين خانقايي
جهان آشفته امروزی كه به واسطه ایدئولوژی، مذهب و بیاعتمادی تجزیه شده، بیش از هر زمان دیگر (دستكم از جنگ دوم جهانی به بعد) دچار نابرابری و جدایی بهنظر میرسد. ولی با وجود بخشبندیهای عمیق سیاسی، عملیات كسبوكاری به گسترش جهانی خود ادامه میدهند و مدیران آنها كماكان مجبور به طراحی روشهای اداره كارامد و مناسب آنها هستند. استادان كسبوكار، كریستوفر بارتلت و سومانترا قوشال، در مقاله «مدیر جهانی كیست؟» (كه نخستین بار در شماره سپتامبر اكتبر سال 1992 چاپ شد) مدلی را برای یك ساختار مدیریتی كه تقاضاهای محلی، منطقهای و جهانی رودرروی شركتهای عملكننده در فراسوی مرزها را متعادل میكند، ارائه میدهند.
به گفته نویسندگان، در جهان سیال شركتهای فراملیتی، هیچ چیزی به نام مدیر جهانی عمومی وجود ندارد، بلكه با سه گروه متخصص یعنی مدیران كسبوكاری، مدیران كشوری و مدیران عملیاتی روبهرو هستیم. مدیران عالیرتبهای هم نشسته در دفتر مركزی شركت وجود دارند كه فعلوانفعالات پیچیده بین این سه گروه را مدیریت میكنند و قادر به شناسایی و پرورش مدیران مورد نیاز یك شركت فراملیتی موفق هستند. این ساختار سازمانی به جای اینكه نمایشگر یك شركت چندملیتی، بینالمللی، یا جهانی باشد، نماد یك شركت فراملیتی است. شركتهای فراملیتی، سرمایهها، منابع و كاركنان مختلف را در واحدهای عملیاتی گسترده در سراسر جهان با هم تركیب و یكپارچه میكنند. شركتهای فراملیتی از طریق یك فرایند مدیریتی نرمشپذیر كه در آن مدیران كسبوكاری، كشوری و عملیاتی با ایجاد مثلثی از نگرشهای مختلف یكدیگر را متعادل میكنند، قادر به ایجاد سه گونه توانایی راهبردی یعنی كارایی و رقابتپذیری در تراز جهانی، واكنش و نرمشپذیری در سطح ملی و ظرفیت تبادل و تعامل بین بازارها به منظور تقویت یادگیری بر یك مبنای جهانی هستند.
نویسندگان از طریق بررسی دقیق زندگی شغلی موفقیتآمیز لیف یوهانسون از شركت الكترولوكس، هووارد گوتیب از شركت ان.ای.سی و واهب زكی از پراكتر.اند.گمبل، مهارتهای مورد نیاز انواع متخصصان مدیریت را نشان میدهند.