By W.Chan Kim/ Renee Mauborgne
نوشته: چان كيم و رنه مابورن
ترجمه: دكتر محمدابراهيم محجوب
برخلاف منابع سنتی تولید یعنی زمین، نیروی كار و سرمایه، دانش منبعی است كه نمیتوان بهزور از كسی بهدر آورد. این در حالی است كه تولید دانش و درمیانگذاری آن، نقش حیاتی در پرورش حس نوآوری دارد و نوآوری بزرگترین چالش اقتصاد دانشمدار شمرده میشود. برای ایجاد محیطی كه در آن، كاركنان ابتكارات و تجربیات خود را داوطلبانه بهمیان آورند، ابزارهای سنتی كافی نیستند و مدیران باید اعتماد بیافرینند.
نویسندگان مقاله در مدتی بیش از ده سال، رابطه بین اعتماد و درمیانگذاری دانستهها و كاركرد سازمانها را پژوهیدهاند. آنها كاویدهاند كه چرا مدیران شعب، غالباً از درمیانگذاری اطلاعات خود با مدیران ارشد اداره مركزی، شانه خالی میكنند. نویسندگان، در بین گروههای مامور به تولید كالاهای جدید، گروههای مامور به ایجاد تحولات سازمانی و گروههای حاصل از مشاركت بنگاهها، به بررسی عوامل موثر بر فرایند درمیانگذاری دانستهها پرداختهاند. دستاورد آنها، توضیحی براین سوال است كه چرا گاه افراد با تحول مخالفند، حتی اگر مستقیماً به سودشان باشد.
نویسندگان معتقدند در هریك از موارد یادشده، عاملی موسوم به «فرایند منصفانه» (یا انصاف در شیوهای كه مدیران برای اخذ تصمیم و به اجرا گذاشتن آن بهكار میبندند) نقش تعیینكنندهای دارد. اصول فرایند منصفانه ساده است: یكم، شركت دادن افراد در اخذ تصمیمهایی كه مستقیماً بر آنها اثر میگذارد. دوم توضیح اینكه چرا چنان تصمیمهایی گرفته میشود و سوم، شفافسازی تكالیف مورد درخواست از كاركنان.
فرایند عادلانه شاید موضوع كوچكی تلقی شود، اما برای جلب اعتماد و باز كردن قفل دانستهها حیاتی است. بدون آن، افراد از همكاری كامل و نمایاندن ابتكارات خویش طفره میروند. در چنین وضعی، دستاورد نهایی گران تمام میشود، زیرا چهبسا اندیشههایی كه هرگز از پرده برون نمیآیند و چهبسا نوآوریهایی كه هیچگاه به كمند نمیافتند.