By Theodore Levitt
نوشته: تئودور لویت
ترجمه: پرستو معین الدینی
اغلب، خلاقیت به عنوان راهی معجزهآسا برای نیل به رشد و ثروت سازمانی تبلیغ میشود. اما ایدههای خلاقانه تازه، اگر بهگونهای غیرمسئولانه پیش برده شوند، میتوانند بیش از آن كه شركت را یاری رسانند، نقشی بازدارنده برایش ایفا كنند.
در اكثر موارد، افراد خلاق كه انبوهی از ایدهها را در سر میپرورانند، خلاقیت را با نوآوری عملی اشتباه میكنند. آنها بدون دركی درست از مسایل روزمره مدیران عملیاتی یا پیچیدگی سازمانهای كسبوكاری، روسای خود را با رگباری از توضیحات خیرهكننده، ولی كوتاه و فاقد جزییات لازم در بارة چگونگی اجرای ایدههای جدید روبهرو میكنند، اما مسئولیت اجرای ایدههای خود را به دیگران وا میگذارند.
در این مقاله كلاسیك كه اصل آن در سال 1963 به چاپ رسیده، نگارنده كه استاد بازنشسته مدرسه بازرگانی هاروارد و یكی از اعضای سابق هیات علمی نشریه هاروارد بیزنس ریویو است، پیشنهادهایی برای كسانی ارائه میكند كه ایده جدید بزرگی در سر دارند. نخست آنكه شرایط را همانگونه كه هست ببینند و با آن كنار آیند و متوجه باشند كه مدیران، خود همواره با كوهی از مشكلات دستبهگریبان هستند. دوم آن كه اقدام مسئولانه را فراموش نكنند. به این معنا كه ایده پیشنهادی خود را حداقل با اطلاعات اولیه در بارة میزان هزینهها، مخاطرات احتمالی، نیروی انسانی و زمان مورد نیاز همراه كنند.
ستایش بیش از حد خلاقیت سازمانی به قیمت نكوهش و مذمت انطباقپذیری، در واقع سبب كاهش پویایی كسبوكار میشود. انطباقپذیری و سختگیری لازمة كار سازمان است. هدف سازمان رسیدن به نظم و انطباقپذیری لازم برای انجام یك وظیفه خاص است و بدون آن، سازمان دچار هرجومرج و زوال میشود. شركتهای بزرگ دارای ویژگیهای مهمی هستند كه در عمل نوآوری را تسهیل میكند. یكی از آنها این است كه كسبوكار بزرگ میتواند ریسك را توزیع كرده، قاعدهشكنی و پیشگامی را برای افراد آسانتر كند. دیگر آنكه بزرگی اندازه و تصمیمگیری گروهی بهمثابه عامل ثبات عمل كرده و ثبات، افراد را تشویق به پذیرش خطر طرح ایدههایی میكند كه میتوانند كشتی سازمان را به جنبش وادارد.