By Henry Chesbrough / David Teece
نوشته: هنری چسبرو و دیوید تیس
ترجمه: دکتر محسن جهانگیریان
وجود نمونههایی موفق از شركتهای مجازی مدیران را به واگذاری همه امور به پیمانكاران ترغیب میكند. غلبه شركتهای چابك و متكی بر ساختار شبكهای بر رقبای عظیم و صاحبنام، جاذبه زیادی برای ایده سازمانهای مجازی ایجاد كرده است، تا جایی كه برخی از مدیران حتی به این باور رسیدهاند كه انعطافپذیری بیشتر نسبت به تغییرات بازار و احتمال افزونتر كسب مزیت رقابتی در سطح جهانی، بهواسطه انجام حداقل سرمایهگذاری ممكن، محقق خواهد شد. ولی آیا واقعاً این روش، بهترین الگوی سازماندهی برای مدیریت نوآوریهاست؟
در این مقاله كه نخست در سال 1996 منتشر شد، هنری چسبرو و دیوید تیس ادعا میكنند در بزرگنمایی شركتهای مجازی بیش از حد افراط شده است. نوآوری تكوجهی نیست. برای برخی از انواع نوآوریها، شركت سهامی مشترك، ائتلاف و بیرونتامینی مناسبتر هستند. اما در موارد دیگر، این مدلها نامناسب و از نظر استراتژیك خطرناك هستند. موفقیت اولیه و ناكامی نهایی كامپیوترهای شخصی آی.بی.ام بیانگر اشتباه استراتژیك این شركت در انتخاب رویكردی مجازی در توسعه نوعی از فنآوری پیچیده بود كه باید تحت اختیار شركت اداره میشد.
نویسندگان مقاله چهارچوبی را پیشنهاد میكنند كه بهواسطه آن مدیران قادر خواهند بود زمان و شرایط مناسب انتخاب رویكرد مجازی، تشكیل ائتلاف و یا اتكاء به نیروهای داخلی را برای مدیریت نوآوری تشخیص دهند. در ضمن، آنها به شرح چند مثال واقعی میپردازند كه نحوه تطبیق استراتژی سازمانی با نوع نوآوری را بیان میكند. بهعنوان مثال، جنرالموتورز از رویكرد نامناسبی برای توسعه فنآوری ترمزهای دیسكی بهره گرفت و لذا از رقبای خود در بازار عقب ماند.
گر چه رویكرد مجازی مزایایی نیز بهدنبال دارد، اما نویسندگان مقاله هشدار میدهند كه شهرت شركتهای متكی بر الگوی شبكهای و غیرمتمركز، تا حدی محدود به یك مقطع زمانی كوتاه است و موفقیت بلندمدت نیازمند سرمایهگذاری عمده و پیوسته در داخل شركت است.