گروه محصولات

عنوان مقاله: اندیشه های نو: بهترین نصیحت

گزيده مديريت 79

By Hans- Paul Burkner

ترجمه: ریحانه احسنی زاده

نصیحت خوب اغلب نه در قالب کلمات بلکه در عمل نمود می‌یابد. بهترین نصیحت برای من از طریق توجه به رفتار یکی از همکارانم به‌دست آمده، نه به‌وسیله شنیدن. با دقت در رفتار او و شناخت فلسفه رفتاری او، فلسفه او را به سبك خودم اجرا کردم.

 هنگامی ‌‌که در سال 1981 به‌عنوان مشاور وارد بی.سی.جی شدم، تام لوییس رییس بود و خیلی زود تبدیل به یکی از سرمشق‌های زندگیم شد، هرچند فقط پنج سال رییس من بود. در یکی از اولین پروژه‌های مشترك خود، مسئله ورود مشتری‌ با تکنولوژی بالا را به عرصه کسب‌وکاری جدید بررسی كردیم. تام مسئول تیم به نسبت متنوعی بود: یكی از اعضای تیم در موضوعات سازمانی ماهر، ولی در محاسبه بسیار ضعیف بود، دیگری در تحلیل ماهر بود، اما در مسائل دیگر ضعیف. سایرین هم همین شرایط را داشتند. در آن زمان فكر می‌كردم بهتر و راحت‌تر است تیمی ‌‌متشکل از افرادی با توانایی یکسان و مناسب با پروژه داشته باشیم. در آن شرایط به‌هیچ‌عنوان دوست نداشتم جای تام باشم و انتظار نتیجه خوبی هم برای مشتری نداشتم.
اما تام که انسان توداری بود، با من هم‌‌عقیده نبود. او فقط به تبدیل‌كردن با برنامه، تدریجی و آرام این افراد با توانایی‌های مختلف به تیمی ‌‌با کارایی بالا پرداخت. هر هفته ما را به بحث در مورد تصورمان از عملكرد تیم، كاری كه دوست داریم انجام دهیم، فكر می‌كنیم برای پیشرفت بهتر پروژه چه كار می‌توانیم بكنیم با روشی کاملاً دوستانه و غیرتهدیدآمیز وادار می‌كرد. او به جای صحبت در مورد ضعف‌ها و گفتن جملاتی مانند «آیا می‌‌خواهی مدل‌سازی اقتصادی کنی؟ شوخی می‌‌کنی؟» ما را به سوی انجام کارهایی كه استعداش را داشتیم سوق می‌‌داد و مهم‌تر از همه، اجازه استفاده از توانایی‌ها‌ و نمایش آن‌ها را می‌‌داد. در نتیجه، اعضای تیم درک عمیقی از توانایی‌های هم به‌دست آوردند و همین امر تلاش گروهی ما را بیش‌تر می‌‌کرد. مشتری توصیه‌های ما را اجرا كرد و آن پروژه مبنای رابطه‌ طولانیش با بی.سی.جی شد...
انصراف از نظر