By Heerad Sabeti
نوشته: هیراد ثابتی
ترجمه: دکتر مریم شریفیان ثانی
تعداد فزایندهای از کارآفرینان دارای انگیزه اجتماعی در حال ایجاد انواع جدیدی از سازمانها هستند که در آنها ماموریت اجتماعی با یک موتور کسبوکاری ترکیب میشود. برخلاف شرکتهای انتفاعی، این بنگاههای «مفید» در ترازنامه نهایی خود، نتایج و پیامدهای اجتماعی یا زیست محیطی را دارند و برعکس سازمانهای غیرانتفاعی معمول، بخش اصلی درآمد خود را از فروش کالاها و خدمات بهدست میآورند نه از کمکهای بلاعوض و هدایا. آنها تابع طبقهبندیهای کسبوکار ناب یا فعالیتهای غیرانتفاعی پیروی نمیکنند، بلکه آمیزهای از هر دو هستند.
تعداد خیلی بیشتری از چنین بنگاههایی وجود میداشت، اگر تعداد اندکی از کارآفرینان میتوانستند ساختار بنگاههای مفید را بهعنوان ساختار سازمانی قانونی شناختهشده انتخاب کنند. بیشتر نظامهای قانونی و اقتصادی کشورها فقط به شرکتهای انتفاعی یا غیرانتفاعی اجازه فعالیت میدهند و کارآفرینان ناگزیرند چشمانداز خود را در یکی از این دو ساختار جا اندازند.
بهنظر میرسد همه اینها محکوم به تغییر است. همینطور که کارآفرینان میآموزند از محدودیتهای موجود بهتر گذر کنند و همینطور که اکوسیستمی از حمایت (شامل بازارهای مالی، استانداردهای حسابداری و خدمات حرفهای) در اطراف آنها شکل میگیرد، شرکتهای مفید عادیتر خواهند شد. نویسنده مینویسد، خبر حتا بزرگتر این است که پس از آن چه اتفاقی خواهد افتاد. با رسمیشدن ساختار بنگاههای مفید، شاهد پیدایش بخش چهارمی در اقتصاد خواهیم بود که با دولت، کسبوکارهای غیر انتفاعی و انتفاعی ارتباط متقابل دارد، اما مجزای از آنهاست. سربرافراشتن این بخش، شاید آینده سرمایهداری را تغییر دهد.