By Walter Frick
نوشته: والتر فریک
ترجمه: دکتر علیرضا زارعی سودانی
طبق تحلیلی که با هدایت رانجی گولاتی انجام پذیرفت، طی رکودهای دهههای 1980، 1990 و 2000، هفده درصد از 4700 شرکت سهامیعام مورد مطالعه، عملکرد بسیار بدی داشتند: آنها ورشکست شدند، سهامیخاص شدند یا توسط دیگر شرکتها تملیک شدند. اما بهطرزی شگفتآور، نه درصد از این شرکتها شکفتند و رقبایشان را با حداقل ده درصد رشد فروش و سود پشتسر گذاشتند.
یک تحلیل تازهتر توسط شرکت بِین درباره رکود بزرگ، این یافته را تایید کرد و نشان داد ده درصد بالایی شرکتهای مطالعهشده فقط باقی نماندند؛ سود آنها در سرتاسر رکود بهطور مستمر رشد کرد و این رشد پس از رکود هم تداوم یافت.
طبق پژوهش بِین، در میان شرکتهایی که پس از رکود بزرگ افول کردند، شمار اندکی برنامههای شرطی فراهم ساخته بودند: «زمانی که رکود سر میرسد، آنها به اسلوب بقا تغییر حالت میدهند، هزینهها را بهشدت کاهش داده و بهطور تدافعی واکنش نشان میدهند.»
شرکتها چگونه باید برای رکود آماده شوند و هنگام وقوع آن چگونه رفتار کنند؟ این جمعبندی پژوهشی، آموزهها در چهار زمینه را بررسی میکند: بدهی، تصمیمگیری، مدیریت نیرویکار و تحول دیجیتال.