John Quelch/ Carin-Isabel Knoop/ my Gallo
نوشته:جان كلچ و كارن ايزابل نوپ و ايمي گالو
ترجمه: غزاله احمدزاده
هنگامی که کارلوس گوئرو به سمت تختهسفید جایی که گروه توسعه نرمافزار (اپ) دور هم جمع شده بودند تا جلسه سرپاییشان را برپا کنند قدم برمیداشت، متوجه شد لری برمن بازهم حضور ندارد. اما ایندفعه بهخود زحمت نداد از کسی علت را جویا شود. فقط به کارش ادامه داد. در حالی که به مجموعه آشفتهای از یادداشتهای چسباندهشده به تختهسفید زل زده بود، گفت: «صبح بخیر، چهقدر یادداشت جدید!» کارلوس بهعنوان مدیر استراتژی دیجیتال میلزنو (یک شرکت روبهرشد خدمات تحویل غذا) یکی از دو پشتیبان یک پروژه حیاتی بازطراحی اپ بود که یک تیم هفتنفره بهاضافه چند مشاور بیرونی داشت. لری، مدیر واحد فناوری، شریک او در این تلاش بود، اما پروژه در این اواخر دیگر به یک شراکت شباهتی نداشت. کارلوس پیشنهاد کرده بود جلسات سرپایی اقتضایی را هدایت کند، اما در واقع این جزو وظایف لری بود. کارلوس تلاش کرد روی آنچه ایرینا، یکی از برنامهنویسهای لری، درباره برنامهنویسی چابک کنونی برای او شرح میداد تمرکز کند. اگر قرار بود تیم به سررسیدهای فشرده دست پیدا کند، با توجه به زمان ششماهه بازطراحی که نیمی از آن هم سپری شده، این جلسات سرپایی روزانه اهمیت فزایندهای پیدا میکردند. ایرینا گفت: «ما هنوز مطمئن نیستیم لری قرارداد را با تامینکننده ثبتنام اجتماعی امضا کرده یا نه؟»