مترجم: غزاله احمدزاده
بهترین ایدهها اغلب از «زمینههای مشابه» بهدست میآیند.
در اینجا آزمایشی مطرح میشود که یک دنیا حرف درباره چرایی ضرورت استفاده از ایدههای نوآورانه خارج از حوزه تخصصی خود دارد: زمانی که محققین از نجارها، ایزوگامکاران و تولیدکنندگان تختههای اسکی درباره نحوه بهبود لوازم ایمنی این سه فعالیت سوال کردند، معلوم شد هر سه گروه بهطور چشمگیری در اندیشیدن به راهحلهای بدیع در زمینههایی غیر از زمینه مربوط به خود بهتر عمل کردند. در واقع، هر قدر فاصله مفهومی از مسئله بیشتر بود، راهحلها بدیعتر بودند. بهعنوان مثال، تولیدکنندگان تختههای اسکی در مقایسه با ایزوگامکاران در خلق ایده برای بهبود راحتی لوازم ایمنی نجاران بهتر بودند.
مطالعاتی که نشانگر ارزش دستیابی به مهارت از طریق حوزههای مشابه هستند (محدودههایی که بهظاهر متفاوت بهنظر میرسند، اما در سطح ساختاری عمیق مشابهاند) به شرکتها کمک میکنند راههای جدید برای دستیابی به ایدههای شگرف بیابند. این شیوه که همانند جمعیتسپاری[1] در حیطه رشته کلی حل مسئله توزیعی قرار میگیرد، به یک شرکت تولیدکننده پلهبرقی کمک کرد چگونگی نصب محصولاتش در طبقات بالایی ساختمانها را بیابد، به یک تولیدکننده نرمافزار مدیریت انبار کمک کرد سیستم ردیابی قطعات را ارتقا بخشد و به یک تامینکننده خدمات غذایی کمک کرد سرخکن بهتری برای مرغ ابداع کند.