By Kerry J. Sulkowicz
نوشته: کری سالکوویز
ترجمه: مهندس سیدمحمد فخر
مدیرعامل، غریبترین و مهجورترین فرد سازمان است. تعداد اندكی از رهبران (حتی كهنهكارترینشان) میتوانند وظیفه خود را بدون رایزنی با فردی متخصص بهانجام رسانند. به همین دلیل، اكثر آنها با یك همكار مورداعتماد رابطه نزدیك برقرار میكنند تا تفكرات و نگرانیها خود را با او در میان گذارند.
نویسنده در طول همكاری با رهبران بسیاری دریافته است كه رابطه مدیرعامل-محرم در بسیاری از موارد خوب عمل كرده است. محرمان مدیران رازدار مهمترین علایق رهبران خود هستند و به آنها خدمت میكنند و معمولاً به این مسئله واقف هستند كه كسی در موقعیت آنها توانایی بالقوه سوءاستفاده از دسترسی به مخفیترین اسرار مدیرعامل سازمان را داراست.
متاسفانه اكثر محرمان كارشان را با صدمهزدن، دورزدن یا بهرهكشی از مدیرعامل سازمان خاتمه میدهند. این اتفاق درست زمانی میافتد كه مدیرعامل در ضعیفترین وضعیت قرار دارد. این افراد مورد اعتماد بهندرت جاروجنجال بهراه میاندازند، ولی در پشت صحنه خسارات عظیمی را به مدیریت و كل سازمان وارد میكنند. از همه بدتر، رهبر معمولاً آخرین كسی است كه متوجه میشود چگونه و در چه زمانی رابطه با فرد محرم زهرآگین میشود.
نویسنده سه نوع مختلف از محرمان خانمانبرانداز را شناسایی میكند. بازتابكنندگان، آینه تمامنمای مدیران خود بوده و مكرر این مسئله را كه وی بهترین مدیر در تمام دنیا است، برایش تكرار میكنند.جداكنندگان، بین مدیرعامل و سازمان حیطهبندی اطلاعاتی میكنند و از ورود و خروج كلیه اطلاعات حساس جلوگیری میكنند.غصبكنندگان، فریبكارانی هستند كه با زیركی خود را در مركز توجه مدیر قرار میدهند و در عطش قدرت به تملق مدیرعامل میپردازند. این مقاله چگونگی رابطه مدیرعامل-محرم را مشخص میكند و راههایی را برای دوریگزیدن از این رابطه مخرب به مدیران عامل نشان میدهد.