By Don Moyer
نوشته: دون موير
ترجمه: ميثاق سلطانی عرب
نميشود هميشه برنده بود. اما اجباری هم براي آن ندارید. ميشود هميشه در حال پيشرفت بود، حتي اگر بیشتر اقداماتتان با شكست مواجه شوند. البته اين تا وقتي است كه موفقيتهايتان بهاندازه كافي موفق باشند. يك پيروزي بزرگ ميتواند مجموعهاي از شكستهاي ناگزير را توجيه كند. مايكل مابوسين در كتاب خود راجع به سرمايهگذاري مینویسد: «تعداد درستبودن اهميت ندارد، مهم اندازه درستبودن است.» وي ميگويد، اين امر با طبيعت بشر سازگار نيست: «احساس ناخوشایند افراد در برابر شکست بیش از خرسندی آنها از پیروزی در شرایط مشابه است.»
تنها موفقيتهاي بزرگ نيستند كه ميتوانند براي شركت ارزشآفرين باشند. ريتا گانتر مکگراث و توماس كيل در «فرایند ارزشجویی: حداکثر بهرهبرداری از کسبوکار جدید»، راههايي براي ارزشجویی از شكستها پيشنهاد ميكنند. ميشود اقدامات ناموفق را به سمت بازاري جديد سوق داد يا به مالكيني جديد فروخت تا از آن ارزشي حاصل آورند كه شما نتوانستهايد. در بدترين شرايط هم ميتوانيد فناوري، دانش يا حقامتياز آن را براي خود حفظ كنيد. هرچند، طبيعت بشر باز هم مانع است. مکگراث و كيل ميگويند: «بسيار سخت است مديران را مجاب سازيم كه شكستهاي كمهزينه و يادگيري از آنها دستاورد بسيار بزرگي است. بهویژه وقتي ياد داده شدهاند كه باور كنند شکست بد است.»