گروه محصولات

عنوان مقاله: بازانگاری مدیریت : ضرورت و چگونگی

گزيده مديريت 62

نوشته: دکتر غلامرضا کیانی

در همه سازمان‌ها و همه سطوح آن‌ها دو مفهوم رهبری و مدیریت قابل‌تفكیك هستند. رهبری با اثربخشی و مدیریت با كارایی سروكار دارد. مدیر سعی در بهبود وضعیت موجود در چارچوب‌های پذیرفته‌شده جاری دارد، رهبر تلاش می‌كند با ساختارشكنی، موقعیت حاضر را متحول سازد. مدیریت در داخل یك پارادایم انجام می‌شود،
ولی رهبری بین پارادایم‌ها. مدیر با بازنگری در امور و رهبر با بازانگاری در پیش‌فرض‌ها با وضع موجود برخورد می‌كنند. به‌طور قطع، برای توفیق در سده بیست‌ویكم سازمان‌ها نیازمند افرادی هستند كه هر دو نقش مدیریت و رهبری را ایفا كنند.

 بازانگاری به معنای تجدیدنظر در پیش‌فرض‌ها و باورهای اساسی است و بازانگاری مدیریت به معنای بازنگری بنیادین در انگاشته‌های موجود با هدف جایگزین‌‌ساختن باورها و الگوهای منسوخ و كهنه با مدل‌های روز و متناسب با شرایط عصر حاضر در زمینه‌های مختلف مدیریت است. اهمیت موضوع از آن جا‌ ناشی می‌شود كه باورها منشا كردار، گفتار و حتی پندارهای ما هستند. در بسیاری اوقات، انجماد فکری و موانعی که پیش روی خود می‌انگاریم، نتیجه باورهای مطلق و منسوخ ما از واقعیت و تعبیر و تفسیرهای محدودکننده‌ای است که از آن در ساختار فكری موجود داریم. بلانچارد می‌گوید: «هنگامی كه تصمیم می‌گیریم تجربه‌هایمان را با نگاهی تازه بنگریم، بن‌بست‌شكنی‌های بزرگی در زندگی ما رخ می‌دهند.» آلبرت انیشتین می‌گوید: «مسائل اساسی پیش روی ما، در همان سطح یا دستگاه فكری كه ایجاد شده‌اند قابل‌حل نیستند.» زمانی كه مشكلی غیرقابل‌حل به‌نظر می‌رسد به‌این معنا نیست كه نمی‌توان تدبیری برای آن اندیشید. بلكه به معنای آن است كه باید به‌گونه دیگری با آن برخورد كرد و راه‌حلی در چارچوب ساختاری که از واقعیت در ذهن ساخته‌ایم، ندارد. ادیسون اگر به بهبود عمل‌كرد شمع می‌اندیشید، هرگز نمی‌توانست به تولید نور از جریان برق دست یابد.
انصراف از نظر