By John Macomber
نوشته: جان ماکومبر
ترجمه: کیوان سلطانی
تا سال 2050، تعداد شهرنشینها دو برابر خواهد شد و به مرز ششمیلیارد خواهد رسید. مشکلات ناشی از این شهرگرایی بیرویه از جمله مهمترین چالشهای عصر حاضر است. به اعتقاد نویسنده، از بین تمام مسائل، موضوعات مربوط به مدیریت منابع، آب، برق و حملونقل شایسته بیشترین توجه هستند. هر نوع خدمات دیگری که یک شهر رقابتی در اختیار شهروندان خود میگذارد (خانهسازی اصولی، مدارس، بیمارستانها، فروشگاهها، مراکز پلیس و آتشنشانی، سیستمهای گرمایش، سرمایش و مدیریت پسماند) همگی به یک زیرساخت قابلاطمینان برای این سه منبع بستگی دارند.
بسیاری از سازمانها و سرمایهگذاران گمان میکنند بازسازی شهرها در قلمرو وظایف دولت قرار دارد. اما دولتها در سرتاسر دنیا از نظر مالی، سیاسی یا هر دو به بنبست رسیدهاند. پیادهساختن راهحلهای مربوط به شهرگرایی مستلزم سرمایههای هنگفت، مهارتهای مدیریتی استثنایی و همراستایی معنادار منافع است. همه این موارد در بخش خصوصی به وفور وجود دارد.
بنابراین برای کسبوکارهایی که بتوانند از طریق بهبود کارایی منابع ارزشآفرینی کنند فرصتهای بزرگی وجود دارد. محصولات و خدماتی که شهرهای جدید (یا قدیمی) نیاز خواهند داشت و بازده سرمایه مورد نیاز سرمایهگذاران و کارآفرینان را برآورده خواهند ساخت، هر دو نوع پیشرفت فنی و پیشرفت مالی را بهینه خواهند کرد: رویکردهایی که به منظور جذب سرمایه از طریق ارائه سطوح مختلف ریسک و بازده، اولویتهای گردش وجوه مختلف و فرصتهایی برای سرمایهگذاریهای بلندمدت و کوتاهمدت طراحی شدهاند.
نویسنده از شرکتهایی میگوید که به سمت آنچه وی «مرز کارایی» مینامد حرکت کرده یا وارد آن شدهاند. از جمله این شرکتها میتوان سارواجال در هند را نام برد که به واسطه فروش مستقیم به مشتریان از طریق«دستگاههای خودکار فروش آب» طراحی خود، هزینهها را کاهش داده و پسماند را از بین برده است. نمونه دیگر، شرکت اینرناک در بوستون است که برای کاهش صعود ناگهانی تقاضا، تولید و مصرف برق را مدیریت میکند. دستآخر، شرکت امبارک در واشنگتن که برای سازماندهی خدمات حملونقل شهری، منافع کسبوکارها و دولت را هماهنگ میسازد، مثال دیگری در این رابطه بهشمار میآید.