By Thomas J. Delong/ Joh J. Gabarro/ Robert G. Lees
نوشته: توماس دلانگ و جان گابارو و رابرت لیز
ترجمه: دکتر مریم شریفیان ثانی
مانند بسیاری از شرکتهای دیگر، شرکتهای خدمات حرفهای نیز با چالشهای نوین رقابت جهانی، مقررات زیاد و ترکخدمت سریع كاركنان دستوپنجه نرم میکنند. در یك صنعت مبتنی بر نیرویانسانی، فرسایش از اهمیت ویژهای برخوردار است. دلانگ و گابارو از مدرسه بازرگانی هاروارد به همراه لیز، مدیر پیشین شرکتهای مورگاناستنلی و ارنست.اند.یانگ، این نکته را مورد بحث قرار میدهند که شرکتهای خدمات حرفهای میتوانند با نوسازی تمرکز خود بر مربیگری، از یك مزیت رقابتی بهشدت لازم بهرهمند شوند. نویسندگان مقاله در مصاحبههای عمیق خود با متخصصان بیش از سی شرکت خدمات حرفهای به چهار اصل دست یافتهاند که باید شرکتها به هنگام کشفمجدد این هنر مفقوده به آن توجه داشته باشند.
نخست، مربیگری امری شخصی است. مربیان باید به جای تکیه بر برنامههای استاندارد، بهطور مکرر و بیطرفانه، نصایح و مراقبتهای اصیل عرضه دارند. شریكان شرکتهای خدمات حرفهای میدانند که چگونه از مهارتهای انسانی خود در ارتباط با مشتریان بهطور موثر استفاده کنند. منافع استفاده از این مهارتها در ارتباط با همکاران تازهکار حتی از این هم بیشتر است.
دوم، همه افراد درجه یك نیستند. کمی توجه به درجه دوها، حداقل بهاندازه توجه زیادی که به یک کارمند درجه یك میشود، موثر است. نظر بهاینکه کارکنان درجه دو حدود هفتاد درصد کارکنان شرکتهای خدمات حرفهای را تشکیل میدهند، این وقت و توجه ارزش صرفکردن دارد.
سوم، وظایفی که در انجام آن حقانتخاب وجود داشته باشد، خیلی کم عرضه میشوند و همین نکته فرصتهای یادگیری در دسترس برای همكاران را محدود میکند. بدیلهای مناسب شامل قرار گرفتن در کنار متخصصان ارشد به هنگام انجام وظایف و اجرای طرحهای تحقیقاتی یا سایر طرحهایی است که با مشتریان ارتباطی ندارند، اما با این وجود موجب افزایش تخصص میشوند.
در نهایت، مربیگری یک خیابان دوطرفه است. «شاگردها» نهفقط باید از همكاران ارشدتر خود بیاموزند، بلکه باید مربییابی و مربیگری هم به آنها آموخته شود.