نوشته: دکتر فرزاد مقدم
اندیشههای اولیه برندسازی عاطفی از آنجا آغاز شد که تعدادی از کسبوکارهای موفق شروع به ترجیح احساسات بر منطق در ارتباطات بازاریابی خود کردند. برای رسیدن به مقاصدی چون وفاداری و خرسندی مصرفکنندگان، لازم بود تا تجربههای مثبتی برای مشتریان ایجاد شود و خلق این تجربیات جز در سایه توجه به ماهیت انسان و ساختار روابط انسانی میسر نمیشد. متاسفانه در ایران الگوی خوبی از برندسازی عاطفی را مشاهده نکردهایم. معمولا برندهای ایرانی، استراتژیهای برندسازی عاطفی را در این حد پیاده میکنند که تنها دم از سرزمین سپید و دنیای بدون دروغ و حرفهای احساسی بزنند و این را معادل برندسازي عاطفی میدانند. در اين مقاله تلاش شده است ضمن تبيين مفهوم برندسازي عاطفي، به خاستگاه و زمينههاي پيدايش برندسازي عاطفي پرداخته شود و چالشها و راهكارهاي فراروي فعالان حوزه برند و برندسازي در حوزه برندسازي عاطفي بهطور مختصر تشريح شود و با طرح پرسشهايي زمينه انديشيدن به اقدامات و تحركات آتي در برندسازي عاطفي فراهم شود.