By David Gilmour
نوشته: دیوید گیلمور
ترجمه: شیرین گرانمایه
دیگر زمان آن رسیده است كه افسانهها در مورد كاركرد مدیریت دانش را كنار گذاریم. سال گذشته، شركتهای امریكایی، 5/4 میلیارد دلار صرف نرمافزار و دیگر تكنولوژیهایی كردند كه ادعا میشد تسهیم اطلاعات را بین كاركنان گسترش میدهند. اما نتیجه چه بود؟
مسئله مهم این است كه بیشتر اقدامات سازمانیافته در جهت تسهیم اطلاعات بر اساس یك پارادایم منسوخ و شكستخورده (نشر) است. در مدل نشر، یك نفر اطلاعات را از كاركنان گردآوری و سازماندهی میكند. سپس در دسترسبودن آن را به اطلاع دیگران میرساند و منتظر میماند ببیند چه رخ میدهد. اما از آنجا كه كاركنان همیشه حجم وسیعی از اطلاعات را در مدت زمان اندكی تولید میكنند، تلاش برای كسب تمام این اطلاعات غالباً با شكست مواجه میشود. با وجود تمام تلاشهای نظاممند تنها بخشی از دانستههای افراد گردآوری میشود و در زمانی هم كه این دانش محدود نشر داده میشود، اغلب دیگر از اعتبار افتاده است. این فرایند پرهزینه، زمانبر است و ماندگار هم نیست. بهعلاوه، این مدل گذشتهنگر است، به این معنا كه آن بخشی از اطلاعات را جهت جذب انتخاب میكند كه در گذشته مفید واقع شده است. دقیقاً مشابه آینه جلوی ماشین كه مسیر پشتسرگذاشته را بهنظاره مینشیند.