By Gordiner Morse
نوشته: گاردينر مورس
ترجمه: راحله چلبي
از زمان فردریك تیلور (پدر مدیریت علمی) مسیر طولانی را طی كردهایم. او معتقد بود «بالاترین توقع كاركنان از روسایشان دستمزد بالاست. مطمئن باشید پول هنوز عامل مهمی است.» اما امروزه مدیران روشنفكر به این مسئله پی بردهاند كه كاركنان در پی یافتن معنا و رضایت شغلی هستند. چیزی كه فقط به دستمزد مربوط نمیشود. این مدیران فهمیدهاندچگونه كاركنان را برانگیزند و پاداشها را مطابق سازند.
تحقیقات چیپ هیث، دانشیار دانشگاه استانفورد، نشان داد كه مدیران به اندازهای كه تصور میكنند در شناخت انگیزش كاركنان مهارت ندارند. در واقع، به نظر میرسد همة اقشار جامعه همواره در شناخت عوامل انگیزشی كاركنان دچار سوءتفاهم هستند.
یكی از یافتههای تحقیقات هیث چیزی است كه آن را گرایش به پاداشهای بیرونی نامیده است. این اصطلاح اشاره به گرایش ما به این فرض دارد كه دیگران بیش از ما به پاداشهای بیرونی تمایل دارند. ما فكر میكنیم كه اطرافیانمان بیشتر با پاداشهای بیرونی مانند پرداختها و امنیت شغلی برانگیخته میشوند تا انگیزانندههای درونی چون اشتیاق یادگیری مهارتهای جدید یا كمك به سازمان. اما تحقیقات هیث نشان داد كه این فرضیه رایج كاملاً اشتباه است.