By Michael Yaziji
نوشته: مایکل یازیجی
ترجمه: امیر احسانی
رهبران شرکتهای سهامی عام، مدیون بازارهای سرمایه هستند. کافیست فقط به این نکته توجه کنید که شرکتها بهطور مداوم تحت فشار تحقق ارقام فصلی هستند. در گذشته منطقی استوار بر این ترتیبات حاکم بود، اما دیگر این منطق وجود ندارد. با همان منطقی که سرمایهداری رقابتی باعث شکلگیری بازار آزاد شد، اکنون سرمایهگذاری رقابتی از بازار آزاد کارمندمحوری رقابتی پشتیبانی میکند. (در نظام کارمندمحور، کارکنان شرکت بیشترین بازده باقیمانده را دریافت میکنند و بیشترین قدرت تصمیمگیری را در داخل شرکت دارند.) این ترتیبات در رابطه با اخلاق و رقابت معنا پیدا میکند.
دویست سال قبل، یک شخص سرمایهگذار ممکن بود بخش اعظم دارایی خود را در یک کارخانه سرمایهگذاری کند. کارخانه نیز کارگران روزمزد را استخدام میکرد و دستمزد روزانه آنها را پرداخت میکرد. بیشترین ریسک در این شرکت متوجه چه کسی بود و از لحاظ اخلاقی چه کسی مجاز به دریافت سود باقیمانده شرکت بود؟ سرمایهگذار متحمل بیشترین ریسک و شایستهترین فرد برای دریافت باقیمانده سود بود. چه کسی بیشترین انگیزه را برای تضمین موفقیت کارخانه داشت؟ سرمایهگذار. چه کسی بهترین اطلاعات از کسبوکار و بیشترین قدرت را در اختیار داشت تا بتواند اجرای موثر تصمیمهای عملیاتی شرکت را تضمین کند؟ سرمایهگذار. این منطق سرمایهداری است. کسانی که بیشترین ریسکها را متحمل میشوند باید مالکان کنترلکننده باشند و سود شرکت را دریافت کنند و این امر از لحاظ اخلاقی و اصل رقابتپذیری پذیرفته است.