By Robert S. Kaplan/ David P. Norton
نوشته: رابرت کاپلان و دیوید نورتن
ترجمه: حسین حسینیان
اندازهگیری ارزش داراییهای نامشهودی نظیر فرهنگ، مدیریت دانش و مهارتهای كاركنان، اكسیر اعظم حسابداری است. مدیران میدانند این داراییهای نامشهود (كه تقلیدشان سخت دشوار است) منابع قدرتمندی از مزیت رقابتی پایدار هستند. اگر مدیران بتوانند آنها را اندازهگیری كنند، خواهند توانست موقعیت رقابتی شركت را آسانتر و دقیقتر اندازهگیری كنند.
از این نظر، این چالش قابلحل نیست. برخلاف منابع فیزیكی و مالی، داراییهای نامشهود ارزششان بستگی به آن دارد كه تا چه حد برای سازمان خود مفید هستند. اما هر چند این مسئله، ارزشگذاری مستقل داراییهای مشهود را ناممكن مینماید، اما ما را به سوی رویكردی كاملاً متفاوت در ارزشیابی آنها رهنمون میسازد.
در این مقاله، خالقان مفهوم كارتامتیاز متوازن از ابزارها و چهارچوب آن (بهویژه، ابزاری كه نقشه راهبرد نامیده میشود) برای ارائه شیوهای گامبهگام جهت تعیین «آمادگی راهبردی» بهره میگیرند. آمادگی راهبردی اشاره به همسویی سرمایههای انسانی، اطلاعاتی و سازمانی یك شركت با راهبرد آن دارد. در شیوه مورد نظر نویسندگان، هر شركت فرایندهایی را كه برای خلق و عرضه پیشگذارد ارزش آن بسیار حیاتی هستند و نیز سرمایههای انسانی، اطلاعاتی و سازمانی موردنیاز این فرایندها را مشخص میكند.
برخی مدیران از اندازهگیری داراییهای نامشهود گریزان هستند، زیرا اینكار بسیار ذهنی به نظر میرسد. اما با استفاده از رویكردهای نظاممندی كه در این مقاله معرفی میشوند، شركتها میتوانند به جای اندازهگیری آنچه میتوانند، آنچه را اندازهگیری كنند كه میخواهند.