By sigvald Harryson and Peter Lorange
نوشته: زيگوالد هريسون و پيتر لورانژ
ترجمه: بهمن جمشيدی
دیر زمانی است كه ائتلافهای دانشگاهیصنعتی در اطراف ما وجود دارند بهگونهای كه مانند پیچك همه چیز را دربر گرفتهاند. با این حال, این لازمه نوآوری در تکنولوژی، خود بهندرت از نوآوری سود برده است. امروزه تعداد انگشتشماری از شركتها پیشگام روشهایی هستند كه از تحقیقات دانشگاهی فراتر میروند. یكی از الگوهای موفق را شركت پورشه پیاده كرده كه در آن قدرت تفكر دانشگاهی را به درون خود منتقل میکند.
چند سال قبل كه تولید پورشه به اندازه ده درصد تولید شركتهای ب.ام.و یا مرسدسبنز بود، قدم در توسعه و عرضه سیستم انقلابی ترمز سرامیكی گذاشت. هر چند پورشه در مقایسه با رقبا پروژه را دیرتر كلید زده بود, تعداد مهندسانش به اندازه یكدهم آنها بود و تعداد اندكی كارشناس داخلی متخصص در مواد سبکوزن و تركیبی در اختیار داشت، با این حال به موفقیت دست یافت. تحلیل ما از مدل نوآوری پورشه، این موفقیت و دیگر پیشرفتهای آن در تحقیقوتوسعه را به عادت همكاری باز آن بهویژه با ائتلافهای شاخص دانشگاهی منتسب میكند