By Bill Marriott
نوشته: بیل ماریوت
ترجمه: کیوان سلطانی
هنگامیکه در سال 1964 ریاست ماریوت را بهعهده گرفتم، افراد بسیاری شگفتزده شدند. من تنها 32 سال داشتم و فقط هشت سال بود که بهطور تماموقت در شرکت مشغول بهکار بودم. پدرم که قبل از ورود به بخش رستورانداری و هتلداری کارش را از دکه فروش نوشیدنی در واشنگتن آغاز کرده بود، نایبرییس با تجربهای داشت که برایش کار میکرد و بسیاری بر این باور بودند که وی جانشین پدرم خواهد شد. او بیست سال از من بزرگتر و در رابطه با مسائل مالی فرد خارقالعادهای بود. اما سبک مدیریتیش ذرهبینی بود.
وی وقت زیادی را صرف علامتگذاری قراردادها و بازبینی وظایف وکلای شرکت میکرد. در زمینه برقراری ارتباط با مردم مهارت چندانی نداشت و از عملکرد کسبوکار سر در نمیآورد. ما مدیر با تجربهای در هیاتمدیرهمان داشتیم که ریاست هیاتمدیره سه شرکت را در کارنامه خود داشت و پدرم بهراستی روی او حساب میکرد. این مدیر باور داشت که نایبرییس اجرایی انتخاب نادرستی است و پدرم را متقاعد کرد تا مرا بهعنوان مدیرعامل انتخاب کند. هر چه بود، به واسطه بازدیدهایی که در نوجوانی همراه با پدرم از رستورانها بهعمل میآوردیم کسبوکار را فرا گرفته بودم و از چهارده سالگی در بخشهای مختلف شرکت بهطور پارهوقت کار کرده بودم. پدرم نگران بود من برای این پست بیش از حد جوان باشم، اما در آن زمان ماریوت هنوز شرکت کوچکی بود (درآمد سالیانه ما حدود 85میلیون دلار بود) و فکر میکنم به این نتیجه رسید که تا زمانی که بتوانم زمام همه امور را در دست بگیرم در کنارم خواهد بود تا در صورت بروز مشکل به یاریم بیاید...
[1]. بیل ماریوت، رییس اجرایی شرکت بینالمللی ماریوت و از نویسندگان کتاب «بدون قیدوشرط: چگونه یک دکه نوشابهفروشی به هتلی جهانی تبدیل شد» (انتشارات لاکشریکاستوم، 2013) است.