ترجمه: ناصر امامي ميبدي و مجتبي بهرامي
دفاتر مركزی شركتها تفاوتهای اساسی از جنبه فعالیت و اندازه دارند. برای مثال، ممكن است شركتهایی با دههزار كارمند، بیست تا چهارصد كارمند ستادی داشته باشند. با توجه به چنین تنوعی، شركتها چگونه میتوانند در مورد اندازه و تركیب مناسب كاركنان دفترمركزی خود تصمیمگیری كنند؟ در این بین، نقش الگوبرداری (اگر نقشی داشته باشد) در این تصمیمگیریها چه باید باشد؟
كاركنان دفترمركزی سه نقش كاملاً متفاوت دارند: هدایت ارزشافزا (بهبود عملكرد كسبوكارهای شركت)؛ خدمات مشترك (تامین خدماتی كه موجب صرفهجویی مقیاسی، صرفهجویی گستره و تخصصیشدن امور میشوند) و حاكمیت و هماهنگسازی (انجام مسئولیتهای حقوقی، قانونی و حفظ منافع). از آنجا كه ستاد شركتهای گوناگون، به لحاظ ابتكارعملهای ارزشافزا و خدمات ارائهشده تفاوتهای بسیاری با یكدیگر دارند، الگوبرداری برای این دو نقش جهت تعیین تعداد مطلوب كاركنان ستاد چندان سودمند نیست. بنابراین، برای ایفای این نقشها، هدفگرایی منطبق با استراتژی شركت حایز اهمیت بیشتری است.....2