نوشته: راجر مارتین
ترجمه: سوادا مارکاریان
مایکل جنسن در مقاله کلاسیک خود با نام «کسوف شرکتهای سهامی عام» که در سال 1989 در هاروارد بیزنس ریویو چاپ شد، موج اولیه خرید شرکتها با استفاده از پول استقراضی را بررسی و نوع جدیدی از سازمان کسبوکاری موسوم به «رابطه ال.بی.او»[2] شناسایی کرد. او معتقد بود این نوع سازمانها «به واسطه نظامهای پرداخت مبتنی بر عملکرد، سهم مالکیتی قابلتوجه مدیران و اعضای هیاتمدیره و قرارداد با مالکان و اعتباردهندگان (که باعث تحدید رانتخواری متقابل میان واحدهای کسبوکاری و اتلاف جریان نقدی آزاد میشود)، بر شرکتهای سهامی عام برتری عملکردی مییابند. از نظر جنسن، مزیتهای ساختاری این نوع شرکتها آن قدر فوقالعاده بود که در آینده به استاندارد تبدیل شود. اکنون پس از گذشت 25 سال، شرکتهای سهامی عام همچنان در میادین رقابت یکهتازند. در دنیایی که بهنظر میرسد با سرعتی باورنکردنی تغییر میکند، چهطور چنین چیزی ممکن است؟
شکی نیست که تغییرات بزرگ نیاز به زمان زیادی دارند. پیتر دراکر در سال 1959 اعلام کرد که کارکنان دانشورز اهمیتی فراتر از کارگران ساده یافته و تبدیل به سرمایههای اصلی شرکتهای کسبوکار نوین خواهند شد و شرکتها بهتر است فراگیری روشهای کاملا متفاوت مدیریت آنها را آغاز کنند. مشخص شد حق با او بود، اما این تغییر حدود نیمقرن طول کشید.