By David Nadler
نوشته: ديويد نادلر
ترجمه: دكتر محمدابراهيم محجوب
رهنمود دادن به مدیرعامل، رویایی مینماید، اما میتواند گیجكننده و بیمناك نیز باشد. گاه پاسخدادن به پرسشهایی درباره وفاداری و انگیزه شخصی مشاور، بسی آزاردهندهتر از چالشهایی است كه وی برای رویارویی با آنها به رهبر یاری میرساند. دیوید نادلر این را میداند، چون در ربع قرن گذشته كه به بیستسی تن از مدیران عامل سازمانهای كلان رهنمود داده، بارها ناچار بوده اینها را از خودش بپرسد.
اگر مشاور مدیرعامل هستید، شناخت پرتگاههای راهی كه در پیش دارید بهشما كمك میكند از آنها دور بمانید. شناختن زیروبم هر دشواری و آثار آن به یافتن چاره میانجامد. از جمله چالشهای مشاوران مدیرعامل اینهاست:
وفاداری. آیا مشاور باید به مدیرعامل وفادار باشد (كه مزد او را میپردازد) یا به سازمانی كه دستمزد مدیرعامل را میدهد؟ هنگام تضاد منافع، تكلیف حرفهای چیست؟ امروزه دوره خدمت مدیران عامل كوتاهتر، نظارت هیاتمدیره تنگتر و به همین میزان از قدرت و اختیار نفر اول سازمان كاسته شده است. اكنون دیگر سخن گفتن مشاور با اعضای هیاتمدیره درباره عملكرد مدیرعامل امری عادی است. مشاور برای فرونشاندن دردسر وفاداری، باید از همان آغاز راه با مدیرعامل ركوراست به گفتوگو بنشیند.
آمیختگی بیش از حد. مشاور چگونه میتواند در دنیای مدیرعامل شناور شود، بیآنكه در آن غرق شود؟ مدیران عامل بسیار مجابكنندهاند، اما اگر مشاور نتواند بحث را وابگرداند، انجام وظیفه نكرده است. شیوه این است: پرسشهای كاونده به میان آرید، جوری كه اعتماد مدیرعامل به اینكه شما كاملاً به دلایل موضعگیری او آگاه هستید خدشه نگیرد.
دوستی. اگر میان مشاور و مدیرعامل علاقه شخصی پا گرفت، آیا میتوانند (و شایسته است) دوست شوند؟ رابطه مشورتی موفق و درازمدت، نیازمند یك پیوند نیرومند شخصی بر پایه احترام و اعتماد دوسویه است. در مواردی همین پیوند است كه به دوستی میانجامد. بهترین رابطه میان مدیرعامل و مشاور رابطهای است تهی از آلایش، آمیخته با سازگاری و دوستی ریشهدار و همراه با شناخت درست ضعفهای یكدیگر.