ترجمه: شیرین ناظرزاده
بسياري از شركتهاي نوپا در تشخيص چالشهاي اين مدل كسبوكار مشهور با شكست مواجه ميشوند.
در دهه گذشته، مدل فريميوم (تركيب مدلهاي رايگان و پولی) در ميان شركتهاي نوپاي حوزه اينترنت و توسعهدهندگان نرمافزارهاي گوشيهاي هوشمند به مدل غالب بدل شده است. كاربران امكانات اوليه را بدون هيچ هزينهاي دريافت ميكنند و با پرداخت حق عضويت ميتوانند به كاركردهاي نفيستري دست يابند. اگر عضو شبكه لينكداين هستيد، فايلهايتان را از طريق دراپباكس به اشتراك ميگذاريد، برنامههاي تلويزيوني را از طريق هولو تماشا ميكنید يا به دنبال يك زوج مناسب در مچ ميگرديد، جزو كساني هستيد كه اين مدل را بهطور مستقيم تجربه كردهايد. اين مدل براي فضاي كسبوكارهاي بی.تو.بی هم مناسب است. براي مثال، باكس، اسپلانك و يامر از اين مدل استفاده ميكنند.
عوامل متعددي در جذابیت مدل فريميوم نقش دارند. از آنجايي كه امكانات رايگان، يك ابزار بازاريابي قوي محسوب ميشود، این مدل امكان میدهد بتوانيم كاربر جديد را بدون صرف منابع بر تبليغات هزينهبر يا نيروي فروش سنتي جذب كنيم. پرداخت حقعضويتهاي ماهانه، منبع پايدارتري براي درآمد نسبت به مدلهاي تبليغاتي كه در اوايل دهه 2000 ميان شركتهاي برخط رواج داشت، محسوب ميشوند. شبكههاي اجتماعي، محركهايی قوي هستند: بسياري از خدمات، مشوقهايي براي ارجاع دوستان در نظر ميگيرند (كه هنگامي كه محصول رايگان است اين موضوع طرفدار بيشتري دارد). مدل فريميوم موفقتر از مدل سی روز رايگان يا هر پيشنهاد ديگر با محدوديت زماني عمل ميكند، زيرا مشتريان نسبت به زحمات فرایند لغو خريد محتاط شدهاند و دسترسي نامحدود رايگان برايشان قانعكنندهتر شده است.
[1]. وينيت كومار، استاديار بازاريابي در دانشکده كسبوكار هاروارد است.