By Joan Margretta
نوشته: جوان مارگرتا
ترجمه: كامليا احتشامی اكبری
«مدل كسبوكار» یكی از عبارات پرطرفدار دوران رونق اینترنت بود. شركتها به استراتژی، تبحر ویژه، یا حتی مشتریان خاص احتیاج نداشته و تنها مدل كسبوكار اینترنتی مورد نیاز بود كه بتواند در آیندهای نه چندان معلوم، سود سرشار بهبار آورد. بسیاری از افراد (سرمایهگذاران، كارآفرینان و همچنین مدیران) فریب این آرزوی خام را خورده و متضرر شدند. در واكنش نسبت به این روند كه اجتنابناپذیر نیز بود، مفهوم مدل كسبوكار با همان سرعتِ پسوند داتكاماز سكه افتاد.
جای بسی تاسف است. جوآن ماگرتا معتقد است كه مدل كسبوكار موثر هنوز هم برای هر سازمان موفق، خواه نوپا و خواه جاافتاده، ضروری است. به منظور كمك به مدیران در درك این مفهوم، او از مدل كسبوكار، تعریفی ارائه داده و نشان میدهد كه چگونه یك استراتژی موثر را تكمیل میكند.
در واقع، مدلهای كسبوكار داستانهایی در مورد نحوه عملكرد شركتها هستند. به مانند یك داستان خوب، یك مدل كسبوكار موفق نیز باید دارای شخصیتهای دقیقاً تعریف شده، انگیزههای مشخص و سناریویی در خصوص تحقق ارزش باشد. مدل كسبوكار به برخی سوالات پاسخ میگوید: مشتری كیست؟ چگونه كسب درآمد كنیم؟ منطق اقتصادی برای ارائه ارزش به مشتری با قیمت مناسب كدام است؟
هر سازمان پایا بر یك مدل كسبوكار منطقی بنا شده است، اما مدل كسبوكار با استراتژی تفاوت دارد، هر چند غالباً این دو عبارت بهطور مترادف به كار گرفته میشوند. مدل كسبوكار نشان میدهد كه اجزاء مختلف شركت چگونه با یكدیگر ارتباط سیستمی دارند، اما یكی از عناصر مهم عملكرد یعنی رقابت را دربرنمی گیرد: دستوپنجه نرم كردن با این بعد از عملكرد به استراتژی مربوط میشود.
این مقاله به نمونههایی همانند امریكناكسپرس، یورودیسنی، والمارت و شركت كامپیوتری دِل اشاره كرده و تفاوت بین مدل كسبوكار و استراتژی را كه برای عملكرد همه شركتها ضروری هستند، بیان میدارد.