By Lee Danikoff/ Tim Koller/ Antoon Schneider
نوشته: لی دراتيكوف و تيم كولر و آنتون اشنايدر
ترجمه: پرستو معين الدينی
غالب شركتها به خرید و تملیك توجه زیادی نشان داده، اوقات زیادی را صرف ایجاد كسبوكارها میكنند، اما كمتر شركتی برای فروش و سرمایهبرداری تلاش میكند. در حالی كه با فروش منظم كسبوكارها (حتی آنهایی كه خوب و سالم هستند) میتوان اطمینان یافت كه واحدهای باقیمانده تواناییهای بالقوه خود را شكوفا كرده و كل شركت قویتر میشود.
پژوهشهای گسترده لیدانیكوف، تیم كالر و آنتون اشنایدر، مشاوران مكنزی، در خصوص عملكرد سازمانی در طی ده سال گذشته، گویای آن است كه یك استراتژی فعال سرمایهبرداری برای سلامت و سودآوری درازمدت یك شركت اساسی است. این سه، بهویژه، معتقدند شركتهایی كه از طریق تملیك سرمایهبرداری حسابشده، مدیریت فعالانهای بر كسبوكارهای خود دارند، نسبت به آنهایی كه منفعلانه به كسبوكارهای خود چسبیدهاند، ارزشی بهمراتب بیشتر عاید سهامداران میكنند. بنابراین، شركتها باید از كاربرد سرمایهبرداری تنها به عنوان واكنشی در برابر فشارها اجتناب كرده، در عوض آن را به عنوان بخشی از یك استراتژی فكرشده و سنجیده در نظر داشته باشند. در این مقاله، فرایندی پنج مرحلهای برای این كار ارائه شده است: آماده سازی سازمان، شناسایی بهترین نامزدهای فروش و سرمایهبرداری، انجام بهترین معامله، اطلاعرسانی در خصوص تصمیمگرفته شده و ایجاد كسبوكارهای جدید.
همانگونه كه مرحله پنجم نشان میدهد، سرمایهبرداری بهخودیخود هدف نبوده، بلكه وسیلهای برای رسیدن به هدفی بزرگتر، یعنی ایجاد شركتی است كه قادر به رشد بوده و در درازمدت موفق باشد. مدیران خردمند كسبوكارهایشان را میفروشند تا بتوانند كسبوكارهای جدید ایجاد كرده، كسبوكارهای موجود را گسترش دهند. تمام وجوه، وقت مدیریت و ظرفیت پشتیبانی كه یك جریان سرمایهبرداری آزاد میكند، باید در جهت ایجاد ارزش برای سهامداران، سرمایهگذاری مجدد شود. گاهی اوقات ایجاد ارزش برای سهامداران به معنای بازگرداندن وجوه حاصل از سرمایهبرداری و فروش واحد كسبوكار به آنها است. اما بسیاری اوقات این ارزش از طریق سرمایهگذاری در فرصتهای جذاب رشد حاصل میشود. در شركتها نیز همانند بازار، ایجاد و تخریب دست در دست یكدیگر به پیش میروند و هیچ یك بدون دیگری به شكوفایی نمیرسد.