By Donald N.Sull
نوشته: دونالد سال
ترجمه: دكتر كاوه سرمست
مدیران موفقی که عمری را در صنایع باثبات یا در کشورهای پیشرفته گذراندهاند، اغلب پس از ورود به بازارهای ناپایدار دچار نوعی سرگیجه میشوند. آنان تا حدی درنگ میکنند، زیرا بهاشتباه فکر میکنند میتوانند ژرفای آینده را بهخوبی ببینند و استراتژی بلندمدتی تدوین کنند که برایشان مزیت رقابتی پایدار بهارمغان میآورد. این در حالی است که میزان دید در بازارهای ناپایدار بسیار محدود است، زیرا تعداد زیادی متغیرهای متفاوت درگیر کار هستند. عواملی نظیر نوآوری در فناوری، نیازهای بالنده مشتریان، خطمشی دولت و تغییرات بازار سرمایه، در تعامل باهم پیامدهای غیرمنتظرهای خلق میكنند. عدمقطعیت را میتوان اداره كرد به شرطی که فقط یک چیز تغییرکند و بقیه ثابت باقی بمانند. اما واقعاً کسبوکار به این سادگیها نیست.
در شش سال گذشته، دونالد سال، استادیار مدرسه بازرگانی لندن، پروژه تحقیقاتی را سرپرستی کرده که طی آن برخی از ناپایدارترین بازارهای جهان از بازارهای ملی مانند چین و برزیل تا صنایعی مانند نرمافزارهای سازمانی، مخابرات و خطوط هوایی را مورد بررسی قرار داده است. یکی از شگرفترین دستاوردهای او از این تحقیقات اهمیت انجام اقدامات در هنگام آرامشهای قبل از توفان است. فرصتهای بزرگ کاروکسب عمدتاً نادر هستند و هر یک یا دوسال یکبار رخ میدهند و تغییرات در محیط بیرونی است كه باعث بروز آنها میشود. تنها کاری که مدیران میتوانند انجام دهند آمادگی برای این فرصتهای طلایی از طریق مدیریت هوشمندی است که در دوران آرامش نسبی اعمال میکنند.
در این دوران انتظار فعال، رهبران باید آینده را آزمون کنند و برای موارد غیرعادی که نشانههایی از فرصت یا تهدید دارند، هشیار باشند و با وجود فشارهای موجود باید ذخایر مالی و انضباط سربازان خود را برای نبرد حفظ کنند. وقتی فرصتی طلایی یا تهدیدی مرگبار، ناگهان بروز میکند، باید شجاعت لازم برای تلاش را داشته باشند و منابع را برای لحظه موعود متمرکز کنند.