By Andrew Winston/ George Favaloro/ Tim Healy
نوشته: اندرو وینستون، جورج فاوالورو و تیم هیلی
ترجمه: حامد محمدی شهرودی و مهدی محمدی شهرودی
شرکتهای بزرگ، هر ساله میلیونها (یا میلیاردها) دلار مستقیم صرف انرژی میکنند (و میلیونها دلار دیگر را بهصورت غیرمستقیم صرف هزینههای زنجیره تامین، برونسپاری و لجستیک میکنند). اما در خارج از صنایع متمرکز بر انرژی، اغلب شرکتها، انرژی را تنها بهعنوان یک هزینه تلقی میکنند که باید مدیریت شود. این یک اشتباه استراتژیک است که فرصتهای بیشمار کاهش ریسک، بهبود تابآوری و خلق ارزش جدید را نادیده میگیرد.
امروزه به دلیل فراگیرشدن روندهای زیستمحیطی، اجتماعی و کسبوکار از جمله تغییر آب و هوا و مقررات جهانی برای انتشار کربن، افزایش فشارهای وارد بر منابع طبیعی، بالارفتن انتظارات مربوط به عملکرد زیستمحیطی شرکتها، نوآوریهایی در زمینه فناوریهای انرژی و مدلهای کسبوکار و کاهش قیمت انرژی تجدیدپذیر، انرژی در حال رسیدن به صدر دستورکار شرکتهاست.
در واکنش به این تغییرات، شرکتها باید یک استراتژی انرژی قوی توسعه دهند. این مقاله، چارچوبی متشکل از پنج گام ارائه میدهد: یک تکلیف در بالاترین سطح مدیریت شرکت تدوین کنید، اهداف انرژی را با چشمانداز و عملیات شرکت تلفیق کنید، پیشرفت آن را در سرتاسر شرکت دنبال کنید، از فناوریهای جدید بهره گیرید و ذینفعان را درگیر کنید. این پنج گام انقلابی نیستند، اما بهکارگیری نظاممند آنها برای استفاده یک شرکت از انرژی، انقلابی است.