By Orit Gadiesh and James Gilbert
نوشته: اوریت گادیش و جیمز گیلبرت
وقتي مديرعامل اختيار تصميمگيري را به اعماق سازمان روانه ميكند، اتفاقات جالبي رخ ميدهد: فرصتهاي گذراي كسبوكار به سرعت به چنگ آورده ميشوند و همه كاركنان براي نوآوري و ريسكپذيري انگيزه پيدا ميكنند. اما برخورداري از مزاياي عدم تمركز در نظام تصميمگيري، همزمان با انسجام همگرايي اقدامات استراتژيك، امري دشوار و پيچيده است. اگر همه كاركنان قدرت تصميمگيري داشته باشند، ممكن است سازمان از كنترل خارج شود.
در اين مقاله، اوريت گاديش و جيمز گليبرت، از گروه مشاوران بِين، به طرح مفهوم تازهاي به نام اصل استراتژيك ميپردازند. اصل استراتژيك عبارتي به يادماندني و كاربردي است كه به منزله عصاره استراتژي كلان شركت در سراسر سازمان جاري ميشود. اگر عبارت اصل استراتژيك به خوبي تنظيم و تفهيم شود، ميتواند به توانافزايي كاركنان براي چنگ انداختن به فرصـتهاي كسـبوكاري منجر شود و علاوه بر آن، سبب ميشود كه همه افراد سازمان (اعم از سطوح ارشد يا عملياتي) در راستاي يك هدف استراتژيك، همسو و همداستان شوند.
نويسندگان مقاله، سه ويژگي يك اصل استراتژيك مطلوب را ارائه ميكنند: 1- بايد در تخصيص منابع ميان فعاليتهاي مختلف به كار آيد، 2- بايد به عنوان محكي براي انسجام و همگرايي استراتژيك يك اقدام مشخص قابل استفاده باشد و 3- بايد حدود كاري براي افراد ارائه كند كه در آن حدود بتوانند آزادانه تجربه كنند. در اين مقاله توضيح داده ميشود كه چگونه مديران ميتوانند يك اصل استراتژيك بيافرينند، چگونه آن را بيافريند و چه زماني بايد در آن بازنگري كنند.
نويسندگان، با ارائه مثالهاي واقعي نشان ميدهند كه چگونه شركتها از اين اصول استراتژيك استفاده ميكنند. مثلاً آنها توضيح ميدهند كه چگونه شركت هواپيمايي ساوتوست پس از اينكه متوجه بالا بودن هزينههاي خدمات پروازي در مسير دِنوِر شد و ديد كه اصل استراتژيك ارائه خدمات هوايي در مسيرهاي كوتاه با كرايهاي قابل رقابت با سفر زميني منافات دارد، پروازهاي آن منطقه از كشور را لغو كرد.
نويسندگان نتيجه ميگيرند، در محيط پرتلاطم كسبوكار روزگار ما، اين ابزار، روز به روز مفيدتر و كارامدتر ميشود و درآينده نيز تاثير آن در موفقيت سازمان حياتيتر خواهد شد.