By Richard McDermott/ Douglas Archibald
نوشته: ریچارد مک درموت و داگلاس آرچیبالد
ترجمه: دکتر مریم شریفیان ثانی
در بسیاری از شرکتها، کارکنان گروههایی را برای تبادل دانش و مقابله با مشکلات مشترک تشکیل میدهند. این انجمنهاي همفکر میتوانند ابزار مدیریتی قدرتمندی بهحساب آیند.
اگر هوشمندترین کارکنانتان دور هم جمع میشوند تا مشکلات را حل کنند و خود ایدههای جدیدی را بیافرینند، بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که مانعی بر سر راه آنها ایجاد نکنید، متوجه شدید؟ کارکنان میتوانند به سادگی برداشتها و فهم خود از مشکلات را بهطور الکترونیکی باهم بهاشتراک گذارند و اغلب از نظارت مدیر ارشد خوششان نمیآید یا آن را درک نمیکنند. خوب، دوباره بیندیشید. گرچه شبکههای درونسازمانی متخصصان (یا انجمنهاي دارای علایق و اهداف مشترک) روزگاری کاملا غیررسمی بودند، در حال حاضر با روندی افزایشی به ساختارهای مدیریت رسمی شرکتها پیوند میخورند.
طی سالهای اخیر، تعداد انجمنها مستقل و متکی به خود چند برابر شده و بسیاری از شرکتها برای ارائه راهحلهای خلاق روی آنها حساب ميكنند. اما در چند سال گذشته، نیروهای بیروني (پیشرفتهای فناوري، جهانیشدن، كمبود وقت کارکنان) کمکم موجب تضعیف موفقیت انجمنها شده است