من علاقه بسیار زیادی به گوشدادن به رویاهای دیگران و سرمایهگذاری برای تحقق آنها دارم. متاسفانه اولین اقدام من در سرمایهگذاری روی یکی از این رویاها به یک کابوس تبدیل شد.
چند سال پیش یکی از دوستانم با ایدهانتشاریک مجله پیش من آمد. فكر كردممفهومي قويبرای موضوعات مربوط به سبک زندگی زنان است که در گذشتهکمتر به آن پرداخته شده است. آنقدر به این موضوع اطمینان داشتم که علاوه بر سرمایهگذاری،شوهرمرا هم مجابکردم مدیريت عمليات شرکت تازهتاسیس را بهعهده گیرد.
اما در زمان مذاکره در مورد ساختار سهامداری شرکت،اشتباه بزرگی مرتکب شدم.بهتازگی در جریان تجربه دوست کارآفرینی قرار گرفته بودم که سهم مالكانه او به دلیل افزایش ارزشگذاری شرکتش توسط تامینکنندگان مالی،دستخوش کاهش شدیدی شده بود.با اين ذهنيتتصمیم گرفتم مانند آن سرمایهگذارها عمل نکنم. بنابراین با وجود مشارکت مالی بالای خوددر مقايسه با دیگر شرکا (هم در سرمایه و هم در وامهای تضمیننشده) و مشارکت همسرم در مدیریت شرکت، توافق کردیم با حقوق محدود بهصورت سهامداراقلیت باقی بمانیم. در این صورت، اگر کسبوکار موفق میشدمنفعت کمتری میبردیم و در صورت شکست، بسیار بیشتر متضرر میشدیم. اینكار امروز بسیار سادهانگارانه بهنظر میرسد.