By Julian Birkinshaw
نوشته: جولين بيركينشاو
ترجمه: دکتر کمیل رودی
ايدههاي نوآورانه مديريت كه در دیگر شركتها سر برميآورد، آشفتگي ديرپاي رهبران است: آيا شما نيز بايد ايدههاي جديد را بهكار گيريد؟ اگر چنين است، كداميك و چگونه؟ جولين بيركينشاو از دانشکده کسبوکار لندن چنين مينويسد: «حتا شيوههاي بياندازه اميدبخش، اگر در شركت نامناسبي پياده شوند، ميتوانند مصيبت بهبار آورند.»
بهطور كلي، دو راه براي الگوبرداري از شركتهاي نوآور وجود دارد: نخست، راه «ببین و بهکار گیر» متداولترين رويكرد اقتباس از ايدههاي مديريتي جديد است. اين رويكرد ميتواند كارامد باشد و هست، اما در شرایطی محدود و آن زمانی است که شيوه مشاهدهشده، بهتنهايي سرپاست يا منظومه کوچکی از رفتارهای حمایتی را در خود دارد. (به فرايند برنامه جانشينپروري در جنرال الکتریک بیندیشید.) يا زماني كه مدل مديريت شركت يا شيوه انديشيدن آن، بسيار مشابه شركت آفريننده نوآوري است. (دو شركت نرمافزار را در نظر گيريد كه هر دو رويكرد توسعه چابك را بهکار گرفتهاند.)
شيوه دوم آن است كه جوهر اصلی شيوه مديريت را (و نيز منطق پشت آن) را بيرون كشيده و براي تعيين درستي آن در شركتتان، شماري سوال بپرسيد: از جمله اينكه چگونه شركت شما از شركت آفريننده نوآوري متفاوت است؟ آيا اهداف اين شيوه براي سازمان شما نيز مهم است؟
بسياري از نوآوريهاي مديريتي كه با هياهوي بسيار آغاز ميشوند، در فرایند همگانیشدن، کمسو و در نهایت ناپدید میشوند. شما با تحليلي دقيق ميتوانيد از قربانيشدن در این چرخه افول جلوگيري كنيد. اگر هم مشخص شود ايده اتخاذي براي شركت شما مناسب نيست، اين تحليل كمك ميكند مدلهاي مديريتي خود را بهتر بفهميد و شيوههاي خود را شكل دهيد.