By Mauro Guillen/ Esteban Garcia-Canal
نوشته: مائورو گيلان و استبان گارسياكانال
دهها شركت چندمليتي بازارهاي نوظهور از محاق درآمده و با بزرگترين شركتهاي دنيا به رقابتي شانهبهشانه ميپردازند. آنها وقت زيادي را براي تعيين استراتژي آنگونه كه در دانشكدههاي كسبوكار آموزش داده ميشود، صرف نميكنند. خود را نيز مقيد به پيچيدگيهاي تعيين بازارهاي هدف و چگونه رشد كردن نميسازند و موفقيت را از طريق نخست اقدام و سپس تجزيهوتحليلبهدست ميآورند و با سرعتي زياد گسترش مييابند و واهمهاي از ورود به بازارهاي پرآشوب ندارند. مائورو گيلان از دانشكده وارتون و استبان گارسياكانال از دانشگاه اوويدو اسپانيا، ميگويند كه شايد علت كمتوجهي به اين شركتها (در مقايسه با شركتهايي نظير جي.اي، آي.بي.ام و پي.اند.جي) روش اقتضايي باشد كه در انتخاب استراتژي در پيش ميگيرند.
در اين مقاله، نويسندگان نگاهي از نزديك به سه شركت نوظهور مياندازند: بيمبو از مكزيك كه بزرگترين توليدكننده نان جهان است؛ اوكسيموم از هند كه در كار تحقيقوتوسعه و پژوهش پيماني است؛ و اوراسكام مصر كه بهعنوان شركتي چندپيشه در پرآشوبترين مناطق فعاليت دارد. هدف آنها، درك رابطه بين ذهنيت و موفقيت اين شركتهاست.
در دنياي كنوني، همه شركتها ناگزير از فعاليت در محيطهاي كسبوكاري غيرقابلپيشبيني هستند. اين چندمليتيهاي نوظهور هستند كه ميدانند چگونه اين كار را انجام دهند و در حقيقت به آن عادت دارند. صرفنظر از مكان تشكيل و محل فعاليت، شركتهاي جهاني ميتوانند آموزههاي آنهارا بهكار بندند.