گروه محصولات

عنوان مقاله: نقد: اتحاد نسل‌ها

گزيده مديريت 177

 By Gretchen Gavett

نوشته: گرچن گاوت

ترجمه: فریبا یاوری

در سال ۱۹۷۱، نشریه اچ.بی.آر، نظر سه‌هزار خواننده را درباره سناریو زیر پرسید: مدیر جوان و توانایی در یک شرکت خدمات مالی، از تعطیلات یک‌ماهه بازگشته است. او که پیش‌ترْ ظاهری آراسته و سبکی سنتی داشت، اکنون با لباس ورزشی، ریش و پاگوشی‌های بلند سر کار آمده و روز‌های بعد نیز پیراهن‌های ورزشی روشن و شلوارهای پاچه‌گشاد می‌پوشد، ولی با شور و خلوص همیشگی به کار ادامه می‌دهد. از میان پاسخ‌های ارائه‌شده، ۸۲ درصد از آن‌ها موافق بودند که سرپرست باید کارمند «هیپی» را سرزنش کند. البته امروزه کارفرمایان نگران نسل انفجار جمعیت ژولیده و سنت‌شکن نیستند، بلکه نگران نسل‌هزاره جین‌تنگ‌پوش مغرور و نسل زد زودبالغی هستند که نه‌تنها سبک لباش پوشیدن، بلکه نحوه تربیت‌شان هم یکسان شده است: گوشی‌های موبایل همه جا حاضر، امکانات بی‌حدوحصر موسیقی و تفریح و والدین همیشه در سفر که تنها ممکن است هنگام مصاحبه در کنار آن‌ها دیده شوند. با وجودی که امروزه موضوعات حاد و جدی تغییر ‌یافته، تفاوت نسل‌ها هنوز بحثی اصلی در مدیریت است، چه در مجلات و کتب دانشگاهی و چه در مکالمات ۱۴۰ حرفی توییتر (جایی که جوان‌ها علاقه به صحبت یا گپ کوتاه دارند). با یک جست‌وجوی سرسری در گوگل به بیش از سه‌میلیون مقاله برمی‌خورید که رهنمودهایی درباره بازاریابی، جلب اعتماد و درک عادات پولی نسل‌هزاره ارائه می‌دهند. اگر هم در بخش جست‌وجوی توییتر کلمه «نسل‌هزاره» را تایپ کنید، با اخطارهای جدی روبه‌رو می‌شوید: «مراقب باشید نسل‌هزاره چگونه به ارتقای شغلی نگاه می‌کند» و پاسخ‌های فی‌البداهه‌ای چون «خوشحال باشید که مردمْ نسل‌هزاره را گونه جدیدی می‌دانند که باید کشف شود.»

انصراف از نظر