By Gianppaolo Callioni/ Xavier de Montgros/ Regine Slagmulder/ Luk N. Van Wassenhove/ Linda Wright
نوشته: جان پائولو کالیونی و خاویر دومونتگروس و رجین اسلاگمولدر و لوک وزنهاو و لیندا رایت
ترجمه: دکتر حمیدرضا فرتوک زاده و محمود ایمانی
شركت هیولتپاكارد (اچ.پی) با وجود موفقیتهایی كه در دهه 1990 در افزایش سهم بازار كسبوكار كامپیوترهای شخصی بهدست آورده بود، در زمینه سودآوری و بهبود حاشیه سود آن چندان موفق نبود. در سال 1997، حاشیه سود كامپیوترهای شخصی شركت بسیار ناچیز بود و تعدادی از خطوط تولید آن از سال 1993 تا آن زمان سودی را برای شركت دربر نداشتند.
دلیل اصلی این مسئله به چرخه عمر بسیار كوتاه محصول و افت شدید قیمت محصول نهایی و قطعات آن بازمیگشت. در آن دوره، قاعده كلی این بود كه ارزش یك كامپیوتر هر هفته یك درصد كاهش مییافت. در چنین شرایطی، هزینههای موجودی كالا اهمیت بسیار بالایی پیدا میكند. اما اچ.پی پس از بررسیهای دقیق متوجه شد هزینههای موجودی كالا صرفاً به آنچه در هزینهیابی سنتی ردیابی میشوند، محدود نیست. هزینههای سرمایهای و فیزیكی موجودیها (هزینههای نگهداری محصول) تنها ده درصد از هزینههای كالا را در اچ.پی تشكیل میدادند. مطالعات نشان داد عدم هماهنگی میان عرضه و تقاضا موجب تحمیل هزینههای پنهان عمدهتری در چهار سرفصل زیر میشود:
o هزینه كاهش ارزش قطعات برای قطعاتی كه هنوز در مرحله تولید قرار دارند؛
o هزینه حمایت از قیمت به دلیل كاهش قیمت محصولات نهایی كه هنوز در اختیار توزیعكنندگان بوده و به فروش نرفتهاند؛
o هزینه برگشت محصول زمانی تحقق مییابد كه توزیعكنندگان محصولی را به شركت برگشت میدهند و پول محصولات مستردشده را پس میگیرند؛
o هزینه محصولات از رده خارج برای محصولاتی كه در زمان عرضه مدلهای جدید هنوز به فروش نرفته و در انبارهای شركت و شبكه توزیع موجود هستند.
اچ.پی دریافت كه از طریق تدوین شاخصهایی برای ردیابی مستمر هزینههای فوق میتواند زنجیره عرضه كسبوكار كامپیوترهای شخصی را به شیوه مناسبتری مدیریت كند. در شرایط كسبوكار امروز نباید معیارهای عمومی مثل «همه باید سطح موجودی خود را تا پایان سال به بیست درصد كاهشدهند» برای كلیه واحدها و كسبوكارهای شركت تجویز شود. این نوع هدفگذاری معمولاً موجب گرایش مدیران كسبوكارهای مختلف شركت به اجرای انبوهی از برنامهها و الگوهای یكسان (نظیر تولید ناب و تولید بههنگام) بدون توجه به شرایط ویژه هر كسبوكار میشود. اكنون هر واحد یا گروه محصول میتواند تركیبی برای زنجیره عرضه خود برگزیند كه به بهترین شكل پاسخگوی نیاز آن محصول باشد. سایر شركتها هم میتوانند از الگوی اچ.پی پیروی كنند.