By Pankaj Chemawat
نوشته: پانکاج کماوات
ترجمه: منصور مجدم
شركتها به طور معمول در بارة جذابيت بازارهاي بيگانه اغراق ميكنند. آنها چون شيفتة اندازة بازارهاي دستنخورده ميشوند، مشكلات پيشگامي در ورود به بازارهاي جديد و غالباً بسيار متفاوت را در نظر نميگيرند. مسئله، ريشه در ابزار تحليلي دارد كه مديران براي قضاوت در مورد سرمايهگذاريهاي بينالمللي به كار ميگيرند. بارزترين اين ابزار، تجزيهوتحليل پورتفوليوي كشور يا سي.پي.اِي ناميده ميشود. با تمركز بر ثروت ملي، درآمد مصرفكننده و ميل افراد به مصرف، سي.پي.اِي بر فروش بالقوه تاكيد ميكند و هزينهها و ريسكهاي انجام كسبوكار در يك بازار جديد را در نظر نميگيرد.
اكثر اين هزينهها و ريسكها نتيجهة موانعي است كه به لحاظ فاصله به وجود ميآيند. «فاصله»، به هر حال، فقط مربوط به جغرافيا نيست، بلكه ساير ابعاد هم ميتوانند بازار بيگانه را به شدت كمتر يا بيشتر جذاب كنند. چهارچوب فاصلة سي.اِي.جي.اي كه در اين مقاله ارائه ميشود، چهار ويژگي را مد نظر دارد:
· فاصله فرهنگي. اعتقادات مذهبي، نژاد، هنجارهاي اجتماعي و زبان كه در كشور هدف و كشور متبوع شركتي كه ميخواهد كارش را گسترش دهد با هم تفاوت دارند؛
· فاصله اداري يا سياسي. پيوندهاي ميان كشور استعمارگر و كشورهاي مستعمره، ارز مشترك و ترتيبات تجاري؛
· فاصله جغرافيايي. فاصله فيريكي بين دو كشور، اندازة كشور هدف، دسترسي به راههاي آبي و اقيانوسها، اقليم داخلي و زيرساختهاي مخابراتي و حملونقل و
· فاصله اقتصادي. نابرابريهاي دو كشور در ثروت يا درآمد مصرفكننده و تنوع در هزينه و كيفيت منابع مالي و ساير منابع.
اين چهارچوب ميتواند به شناسايي روشهايي كمك كند كه ممكن است بازارهاي بالقوه با بازارهاي موجود فاصله داشته باشند. اين مقاله كشف ميكند چگونه (و تا چه اندازه) انواع گوناگون فاصله ميتوانند بر صنايع مختلف تاثير داشته باشند و نشان ميدهد، چگونه ملاحظة تفصيلي فاصله ميتواند تصور يك شركت از گزينههاي استراتژيكش را تغيير دهد