By Art Kleiner
نوشته: آرت كلاينر
ترجمه: غلامحسين خانقایی
در بطن شركت شما گروهی وجود دارد كه به نظر میرسد فرصتها و نعمتها را به سوی خود جذب میكند. یا به بیان دیگر، میتوان گفت كه به نظر میرسد همه نعمتها به نفع آنها فرا خوانده میشوند. هیچ اثر و نشانی از این گروه محور در نمودار سازمانی هیچ موسسه و سازمانی دیده نمیشود، بلكه در قلب و ذهن كاركنان وجود دارد. این گروه متشكل از افرادی است كه منافع و نیازهای پذیرفتهشده آنها در تمام تصمیمات اتخاذشده در سرتاسر سازمان در نظر گرفته میشود. در بسیاری از سازمانها، گفتوگوی صریح در مورد این گروه حرام تلقی میشود و به نظر میرسد وجود آن با انگاره حیاتی بنگاه مبنی بر اینكه همه ما در موفقیت شركت سهیم هستیم، در تضاد قرار میگیرد.
در بهترین سازمانها، گروه مذكور بهصورت یك منبع ارزشآفرین درمیآید و اعضای آن، نماد ارزشها و دانش منحصربهفردی میشوند كه آن سازمانها را از سایرین متمایز میكنند. زمانی كه گروه محور، استقلال، خلاقیت و قدرت نشان میدهد، سایر قسمتهای شركت هم از آن پیروی میكنند. چنین رفتاری از ناحیه شركت، بهنوبه خود، برای سهامداران، بهویژه در بلندمدت، ارزشآفرین میشود. ولی با توجه به قدرت عظیم گروه محور، اعضای آن باید متوجه علائمی باشند كه بهعمد یا بهسهو، میفرستند. بد یا خوب، توجه گروه محور به هر چیزی موجب امواج تقویتشدهای در مورد آن در كل سازمان میشود. یك عضو گروه محور كه بهطور مرتب در مورد محصولی صحبت میكند، ممكن است چند هفته بعد متوجه شود كه كسی در داخل سازمان یك میلیون دلار برای معرفی و ترویج آن محصول خرج كرده است.
اگر شما اعضای گروه محور سازمان خود، یا مواضع و رویكردهای آنها را نشناسید، رهبری آن سازمان برای شما (حتی اگر رسماً رییس آن باشید) برایتان دشوار خواهد بود. اگر مایل به حركت سازمان در یك مسیر جدید هستید، به احتمال زیاد مجبور خواهید بود مشخصاً با گروه محور چالش كنید. در غیر این صورت، بقیه اعضای سازمان از شما پیروی نخواهند