گروه محصولات

عنوان مقاله: آیا این میراث ماندگار خواهد بود ؟

گزيده مديريت 18
By Warren Bennis
نوشته: وارن بنیس
ترجمه: محمدرضا صالح پور
اگر می‌خواهید دریابید كه كسب‌وكار تا چه حد طی پنجاه سال گذشته دگرگون شده است، كتاب كلاسیك آلفرد اسلون با عنوان «سال‌های خدمت من در جنرال‌موتورز» را كه در 1963 منتشر شد در كنار كتاب پرفروش‌ كنونی جك‌ولش با عنوان «جك از درون» قرار دهید. اسلون كه هرگز كسی او را با نام كوچكش «اَل» صدا نزد و مدیری معقول، تودار و متفكر بود، موفق شد یكی از خلاق‌ترین ذهن‌های نیمه نخست سده بیستم را در زیر اعتقادی آرام به لزوم ایجاد اجماع نظر از طریق تلاش مستمر پنهان نگه دارد. جك كه هرگز كسی او را «آقای ولش» خطاب نمی‌كند، بی‌پروا، جسور و كسی كه همواره همه مطبوعات در باره‌اش مطلب و خبر می‌نویسند، مظهر مدیرعامل به عنوان یك شمایل و الگو و تجلی قدرت فرد به عنوان یك ستاره است.
 اما با وجود تمامی تمایزهای این دو نفر، آنها اساساً مردان سازمانی هستند. اسلون مفهوم شركت بزرگ مدرن را اختراع كرد و ولش از آن چیزی كارامد ساخت. در مورد ولش، پرسش این است كه وی چگونه موفق به انجام چنین كاری شد. آیا وی این كار را از طریق استراتژی مشهورش انجام داد كه عبارت است از انتخاب، اعتماد و تامین مالی افراد مناسب و سپس شناور ساختن آنها در دریایی از اندیشه‌ها. یا اینكه به ضرب شخصیت نیرومندش (یعنی به نیروی شوق و شور استثنایی خود و آن سرسپردگی كاملی كه نسبت به سازمان خود داشت و در این راه، از تعقیب هر گونه علایق خصوصی چشم می‌پوشید) موفق به انجام این كار شد.
 بذرهای میراث ولش در پاسخی نهفته است كه به پرسش فوق داده می‌شود. نسل بعدی مدیران عامل در تقلید از استراتژی او تردیدی به خود راه نخواهند داد. اما از شور و ذوق یگانه و تك‌بعدی او به سازمان متبوعش پیروی نخواهند كرد. شمار اندكی حاضر خواهند شد اصرار ورزند كه خانواده آنها و نیز خانواده‌های همكارانشان، باید به همان اندازه سر سپرده شركت‌شان باشند كه جك‌ولش بود. البته ضرورتی هم ندارد كه چنین باشند. رهبران فردا كه در دوران پرتردیدتر از امروز كار خواهندكرد، باید در چشم‌انداز‌های خود، پهنه‌های وسیع‌تر، در تفكر خویش، آزاد‌اندیشی و در زندگی خود، جامعیت را جستجو كنند.
انصراف از نظر