By Peter F. Drucker
نوشته: پیتر دراکر
ترجمه: زکریا مقدور مشهور
در این مقاله، پیتر دراكر، اندیشمند كسبوكار، تحولات مداوم نیروی كار را بهویژه از منظر ضرورت مسئولیتپذیری سازمانها در قبال مدیریت كاركنان موقت و قراردادی، همچون كاركنان سنتی، بررسی میكند.
دراكر میگوید كه دو روند در حال گسترش، رهبران كسبوكار را ناگزیر از توجه بیشتر به روابط كار ساخته است. نخست، افزایش تعداد كاركنان موقت یا پیمانی است. روزانه هشت تا ده میلیون نفر در دنیا به صورت موقت استخدام و مشغول به كار میشوند. امروزه دیگر نیروی كار موقت فقط به معدودی مشاغل ساده نمیپردازد، بلكه همه مشاغل، از كارگر ساده گرفته تا مدیر عامل، را شامل میشود. نكته دوم این است كه تعداد كثیری از شركتها روابط كاری خود را به موسسات حرفهای كارمندیابی واگذار كردهاند. شركتهایی كه به عنوان شخص ثالت وظیفه انجام امور اداری روزافزون مدیریت نیروی انسانی شركتها را به عهده دارند. (بیش از یكچهارم وقت مدیران صرف بررسی مقررات و قوانین كار و كاغذبازیهای مربوطه میشود.) دراكر اظهار میدارد كه عامل محرك این روند چرخش از وابستگی به نیروی كار ساده و ایجاد وابستگی به دانش و تخصص برای تولید ثروت و ایجاد كار است. رهبران شركتها دائماً تلاش میكنند نیازهای متخصصان گروههای كوچك تولید محصولات یا خدمات را بیشتر بشناسند.
كاركنان موقت و موسسات حرفهای كارمندیابی رهبران شركتها را قادر میسازند تا به جای تمركز بر منابع نیروی انسانی، بیشتر وقت خود را برای ارتقای كسبوكار اختصاص دهند. دراكر اعلام میدارد كه سازمانها باید مراقب باشند تا با زیادهروی در این زمینه احساس نیروی كار رسمی شاغل در فرایند تولید را جریحهدار نكنند. بهعلاوه، تربیت نخبگان مهمترین وظیفه هر كسبوكار و یك ضرورت مهم در اقتصاد مبتنی بر دانش است.
.