گروه محصولات

عنوان مقاله: آموزش تفكر انتقادي يا حاكميت محفوظات در تدريس سازماني

گزيده مديريت 158
نوشته: بابک اسمعیلی

كنفسيوس مي‏گويد: "من به كسي كه آرزويي براي آموختن ندارد تعليم نخواهم داد.همچنين هيچ مطلبي را براي كسي كه خود در جستجوي درك آن نيستتوضيح نخواهم داد."

دكتر خدايار ابيلي در پيشگفتار كتاب گران‏قدرآموزش تفكر انتقادي اثر انديشمند بزرگ چت مايرز مي‏نويسد:

"هدف عمده آموزش بايد وادار كردن فراگيران به تفكر باشد.اولين مسئوليت يك مدرس اين است كه فراگيران را از مرحله به ياد سپاري و حفظيات به مرحله تفكر و حل مسئله سوق دهد.بايد با كنار گذاشتن و فراموش كردن روش‏ها و قوانين دست و پا گير قديمي در محيط‏هاي آموزشي،فراگيران را وادار كرد تا براي يادگيري توام با تفكر وقت بيش‏تري صرف كنند.در اين راه لازم است روحيه انتقاد پذيري و يادگيري مستمر در مدرسين و فراگيران ايجاد شود و روش‏هاي تدريس پوسيده كنار گذاشته شده و سيستم عريض و طويل امتحانات و ارزشيابي عوض شده و اصلاح شود،به گونه‏ايي كه صرفا به محفوظات فراگيران نمره داده نشده بلكه تغيير رفتار مطلوب مد نظر قرار گيرد و آزمون‏هاي فاينال و نهايي و تجمعي پايان دوره‏ها كنسل شده و جاي خود را به ارزشيابي مستمر و تكويني حين دوره بدهد."

بعضي از مربيان و متخصصان تعليم و تربيت مدت‏ها پيش مسير مطلوب اين تحول را پيش‏بيني كرده‏اند.در سال ۱۹۲۹ آلفرد نورث وايتهد معتقد بود كه"يادگيري شاگردان بي‏فايده است مگر اين‏كه كتاب‏هاي خود را گم كنند،جزوات خود را بسوزانند و جزئيات از بر شده را براي امتحان فراموش كنند."

جان ديويي در كتاب چگونه فكر مي‏كنيم ماهيت و ذات تفكر انتقادي را "قضاوت معلق"يا "ترديد سالم"تعريف مي‏كند.او تفكر منطقي را شامل بررسي فعال،پايدار و دقيق هر عقيده يا دانشي مي‏داند. مدرسين بايد بكوشند كلاسي ايجاد كنند كه در آن حس كنجكاوي طبيعي فراگيران بار ديگر شكوفا شود.



[1]بابك اسمعيلي دارای مدرک كارشناسي ارشد تعليم و تربيت است و در حال حاضر عضو هيات علمي دانشگاه هستند.

انصراف از نظر