Francesca Gino/ Katherine Coffman
نوشته: فرانسیسکا جینو و کاترین کافمن
ترجمه: دکتر یحیی یحیایی
بسیاری از شرکتها برای اینکه متنوعتر، منصفانهتر و همهشمولتر شوند به سمت و سوی آموزش سوگیری ناخودآگاه روی آوردهاند. آموزش سوگیری ناخودآگاه با افزایش آگاهی نسبت به میانبرهای ذهنی که به قضاوتهای عجولانه درباره استعدادها و شخصیت افراد (و اغلب بر اساس نژاد و جنسیت) میانجامد، میکوشد استخدام و ترفیع افراد را عادلانهتر سازد و تعاملات با مشتریان و بین کارکنان را بهبود بخشد. اما پژوهشها نشان میدهند اکثر آموزشهای سوگیری ناخودآگاه، غیراثربخش هستند. مساله این است که افزایش آگاهی در مورد سوگیری کافی نیست (و حتی میتواند نتیجه عکس دهد) چرا که ارسال این پیام که سوگیری ناخواسته و گسترده است، ممکن است باعث شود سوگیری اجتنابناپذیر بهنظر برسد.
در مقابل، آموزش اثربخش سوگیری ناخودآگاه به شرکتکنندگان میآموزد سوگیریهای خود را مدیریت کنند، رفتارهای جدید را تمرین کنند و پیشرفت خود را پیگیری کنند. این آموزشها به آنها اطلاعاتی میدهد که در تضاد با کلیشهها هستند و امکان میدهند با همکارانی ارتباط پیدا کنند که تجربیاتی متفاوت از تجربیات آنها دارند. آموزش اثربخش سوگیری ناخودآگاه، مانند جلسات آموزشی پیشین نیست، بلکه مستلزم سفر طولانیتر و تغییرات سازمانی ساختاری است.
در این مقاله، نویسندگان توضیح میدهند چگونه برنامههای دقیق سوگیری ناخودآگاه در مایکروسافت، استارباکس و سایر سازمانها، به کارکنان کمک کردند بر انکار سوگیری غلبه کنند و بر اساس آگاهی خود اقدام کنند، همدلی که با سوگیری مبارزه میکند را توسعه دهند، شبکههای خود را متنوع سازند و به بهترشدن متعهد بمانند.